برای برادران همزبان افغانستانیام که حیات برهنه این خاکند و ستون خانههای خوب ساخته ما بر شانههای آنان بالا میرود.
نامش حبیبالله است، ۵۵ سالی سن دارد. با حیای مخصوص تمام مهاجران افغانستانی جواب سلامم را میدهد. اهل ولایت بدخشان افغانستان است. فارسی را خوب میداند و میگوید تاجیک است. به او میگویم استاد حبیبالله در این سالِ سیاه ارزش ریال نسبت به پول افغانی کم شده چرا ایران ماندهای؟ میگوید: امنیت. ما در افغانستان امنیت نداریم. به یاد پیامک پدر دانشجوی افغانستانی میافتم و بغض گلویم را چنگ میاندازد و با خود زمزمه میکنم “جان پدر کجاستی”. از اینهمه اشراف بر مسائل اجتماعی و سیاسی کشورش تعجب میکنم. دلم میخواهد بیشتر بدانم. از رفیق قدیمیام عزیزالله حسینی برایش میگویم. از پدر و مادر و همسر فرزندان عزیزالله که در بمب گذاری حرم امام رضا(ع) به شهادت رسیدند. از زخم مشترک بیپایانی که به جان این دو همسایه افتاده حرف میزنم. میگویم بنشین. میگوید نشستن نمیتوانم. انگار این مردم ایستاده به دنیا آمدهاند و قرار است ایستاده بمیرند. میگوید ما از مردم ایران بسیار تشکر میکنیم، خوب مردمانی هستند و ما را به خوبی مینوازند. به او میگویم ما از شما تشکر میکنیم. شما حیات برهنه این خاکید، ستون خانههای ما بر شانههای شما بالا میرود. لبخند میزند و چه خنده بهقاعده و تلخی، چه خنده مقبولی دارد این مرد.
*چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم و سه پسر.
*خدا حافظشان باشد، ایران هستند؟
نه افغانستان هستند.
*چقدر سن دارند و چکار میکنند؟
پسرانم درس میخوانند، یکی از آنها دانشگاه درس میخواند. یکی از دخترانم هم دانشگاه را تمام کرده و در(میدان هوایی) فرودگاه کابل مشغول بکار است. دختر کوچکم هم مدرسه میرود.
*کجای ولایت بدخشان خانه دارید؟
ما سر مرز تاجیکستان هستیم. یک رودی هست، “آمور دریا”* نام است. یک طرف ما هستیم و یک طرف تاجیکستان است. یک دریا میان ما و برادران تاجیکمان فاصله هست.
*: جیحون
کار مردم بدخشان بیشتر چیست؟ ماهیگیری هم دارید؟
هوا بسیار سرد است و ماهی دریاآمور کیفیت خوبی ندارد. اصلا زمستان یخ میزند و برای ماهیگیری توانستن نمیشود. مردم بیشتر کشاورزی میکنند. بدخشان میوههای خوبی دارد. لعل بدخشان معروف است. لعل سرخ، که شاعران به “لب یار” تشبیه کردهاند. فیروزه و طلا،لاجورد و زمرد همه نوع کان در دل خود دارد بدخشان. زدآلو، انار، سیب، آلبالو، چهار مغز هم عمل میآید که خود کمتر نسیب میبریم و صادر شدنیست.
حالا سئوالم اینست فقط بخاطر نا امنی به ایران میآیید برای کار یا اینکه شغل نیست و کار کم است؟
برای نا امنی است. اگر امنیت باشد کار افغانستان از ایران بهتر است. چون پول ایران در شرایط امروز ارزشش کم است. بخاطر نا امنی کار نیست. کار شدنی نیست. سرمایهداران به خارج از افغانستان رفتهاند و کسی کار ایجاد نمیکند. سرمایهداران نمیتوانند در افغانستان زندگی کنند،میترسند. به جانشان و مالشان میزنند. به همین خاطر به کشورهای خارج میروند.
افغانستانیها به چه کشورهایی بیشتر میروند؟
خیلی کشورها رفتهاند. آمریکا ، آلمان، سوئد و فرانسه هم رفتهاند. چند سال پیش که مرزها باز شدند خیلیها رفتند کشورهای خارجی. حتی از همین ایران هم خیلی از افغانستانیها که زندگی میکردند مرز ترکیه که باز شد، رفتند.
استاد حبیبالله شما ویزای کار داری و قانونی کار میکنید یا غیر قانونی؟
من خودم کارت دارم. من ۹ سال است ایرانم. جلوتر که آمدم اینجا برم مدرک دادند. یک برگکهای سبز دادند به مجردها برای شش ماه. بعد گفتند بروید افغانستان ویزا و پاسپورت درست کنید و پس بیائید. بعد رفتیم افغانستان سفارت ایران تمدید کردیم و پس بازگشتیم.
کسانی که غیر قانونی میآیند خیلی بهشان سخت میگذرد؟
از مرز یا زنده میآیی یا جان میدهی. خیلی سخت میگذرد. گشت مرزی میآید جلویمان. چهار یا پنج ساعت سر مرز پیاده میآیند، پس از خاک ایران که داخل میشوی دوباره با ماشین میآیی. بلوچها پس با ماشین میآورندمان. پس تقسیم میشویم تهران، شیراز، اصفهان، بوشهر هر کس هرجا میخواهد برود، پس میرود. سخت است.
آدم در غربت دلش برای خانوادهاش چقدر تنگ میشود؟
حالا اگر یک شب تو به خانهات نروی چه حالی میشوی.سخت است. حالا چهار سال میشود بچههایمان را ندیدیم. غیر از اینکه تلفنی صحبت میکنیم دیگر تمام. به خاطر اینکه بچههایم درس میخوانند هزینههایمان بالاست باید بمانم و کار کنم.
بنظرم بچههایت باید قدر شما را بدانند و برای داشتن پدری چون شما خدا را شکر کنند. تمام زندگیت را وقف آنها کردهای.
به خاطر آنهاست. اگر آنها نمیبودند من در اینجا سختی نمیکشیدم. نان خشک همانجا هم پیدا میشود. توکل بخدا. دعا میکنم در صحت و سلامت باشند و عمر با برکت داشته باشند. پدر و مادر باید قدرش را دانست.
شیعه هستید یا اهل تسنن هستید؟
ما اهل تسنن هستیم.
اتفاقا ما در بوشهر برادران اهل تسنن زیادی داریم.
بله، درست است. نمازها را میرفتیم. ولی به خاطر همین مریضی کرونا فعلا تعطیل است.
استاد حبیبالله آینده افغانستان و کشور همسایه آن ایران را چگونه میبینید؟ کدام رو به پیشرفت است؟
در قرآن کریم آیهای داریم که میفرماید: ” إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ” یعنی مسلمانان با یکدیگر برادرهستند. ما و شما با هم برادرهستیم. خدا محبت و صداقت میان ما و شما را بیشتر کند. ولیکن افغانستان زیر تهدید دیگر کشورها رفته است. دیگر کشورها در امور افغانستان مداخله کردهاند. اوضاع افغانستان خیلی خراب است. مردم بزرگ و دانشمند افغانستان از کشور رفتهاند و یا دست در کار ندارند. به همین خاطر افغانستان رو به بهبودی آرامی ندارد. الان ۴۴ کشور در افغانستان نیرو دارند. نمیخواهند افغانستان بر پای خود بایستد و مستقل شود. زندگی مردم آرامش داشته باشد. دیگر اینکه کابینه افغانستان خارجی هستند. خود افغانستانیهایی که در کابینه هستند، تحصیلاتشان در خارج بوده است. تابعیت کشورهای خارجه دارند. اگراز افغانستان باشند و زندگی در افغانستان داشته باشند، دلشان بر افغانستان میسوزد و بر زن و مرد و کودک و پیر و جوان و بیوه و یتیم افغانستان دلسوزی دارند. اصلا دلشان نمیسوزد. به افغانستان کسی دلش میسوزد که از افغانستان متولد شده باشد و در افغانستان زندگی کرده باشد. مثال کسی که ۴۰ سال یا ۵۰ سال در آمریکا زندگی کرده باشد و زن و بچهاش در آمریکا باشد، دل در گرو این خاک ندارد. این آدم دلش برای این کارگر میسوزد؟ نه هرگز. نمیسوزد. ولی ایران کشوری آرام است.
این حرفها را به من که یک ایرانی هستم میزنید یا اینکه اعتقاد داری ایران کشوری آرام است؟
من واقعیتش را میگویم. چون که من ۹ سال در ایران زندگی میکنم. واقعیت میگویم. افغانستان در شرایط درستی نیست. قبلا با خود گفتم بروم در ارتش افغانستان کار کنم. اما دیدم نمیشود. وگرنه اگر آرام باشد. امنیت باشد مگر کسی دلش میخواهد در مزار، بدخشان، قندوزنباشد و آب و هوای تمیز و چشمه و برکت خدا را نداشته باشد. افغانستان خیلی کشور پر برکتی است. ولیکن وضعیت خوب نیست.
درس هم خواندهای؟
۱۱ سال در پاکستان درس طلبهگی(شیخی) خواندم. مدرسه هم در افغانستان ۸ سال خواندم. کوچکتر بودم که انقلاب شروع شد و حالا چهل و چند سال میشود که افغانستان جنگ است.
دو سئوال مهم دارم. نظرت شما در مورد طالبها چیست؟ و بعد کمی در باره احمد شاه مسعود پلنگ دره پنجشیر صحبت کنید.
طالبها در ابتدا خود مردم افغانستان بودند و واقعا طالب صلح بودند. اما بعد کشورهای دیگر مداخله کردند. از کشور عربستان و چچن و پاکستان نیرو آمد. آمدند و انقلاب را برپا کردند و نا امنی در افغانستان براه انداختند. مردم افغانستان را آواره و بیخانمان کردند. الان یک بچه ۱۲ ساله بصورت غیرقانونی به ایران آمده و کار میکند. من شخصا بیش از ۱۳ سال درس خواندم، علم آموختم. الان کارگری میکنم. من باید در افغانستان باشم که چهار طفل بیزبان را درس بیاموزم. طالبها در ابتدا واقعا طالب صلح افغانستان بودند ولیکن پس وضع خراب شد و طالب بدنام شد.
اما احمد شاه مسعود شهید یک مسلمان واقعی و یک افغانی صادق و یک قهرمان ملی بود. در طول تاریخ تمام کشورهای آزادیخواه باید به احمد شاه مسعود افتخار کنند. خصوصا مردم افغانستان باید به احمد شاه مسعود افتخار داشته باشند. اول قدرت خداوند بود و ثانی احمد شاه مسعود بود که ابرقدرت روسیه را شکست داد. مردم افغانستان در امن و امان بودند. آرام بودند. وقتی آمریکا به افغانستان آمد و مداخله شروع شد، احمد شاه مسعود را شهید ساختند و نا امنی را تا این روز ادامه دادند. چه مرد و چه زن افغانستانی از احمد شاه مسعود و شهید استاد برهانالدین ربانی بانی صلح و قهرمان ملی افغانستان تشکر میکنیم.
حضور آمریکا در افغانستان به صلح کمکی کرده است؟
آمریکا دور ایستاده است و به برادر کشی در افغانستان نگاه میکند. چند وقتی است که طالبان میخواهند با مردم افغانستان صلح کنند. اول با آمریکا صلح کرد. صلحش این بود که آمریکایی در جنگ کشته نشود. فعلا که آمریکا نمیجنگد. در فرودگاه قندهار، قندوز و هرات پایگاه گرفته است. جنگ وسط افغانها ادامه دارد و آمریکا از دور تماشا میکند. و قربانی مردم افغانستان هستند چه از طالب و چه از دولت و چه بچههای بیگناه مردم در مدرسه و دانشگاه کشته میشود. سرزمین من پر از برادر کشی و خانه جنگی است. پر از جفاست. پر از ترس و بوی باروت است.
به امید روزهای روشن برای ایران و افغانستان. برای مان از زادگاهتان بدخشان بگویید
انشالله، ما هم آرزوی این را داریم برادرکشی تمام شود. خاکمان آرام بگیرد. بچههایمان بخندند و بزرگ شوند. آوارگی تمام شود.
-استان بدخشان در شمال شرقی افغانستان واقع شده است و مرکز آن شهر فیضآباد است. این ولایت در ۴۷۰ کیلومتری کابل واقع است. بدخشان از جنوب با ولایتهای پنجشیر، و کاپیسا و از غرب با ولایت تخار هممرز است. حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد. این منطقه در سال ۱۸۹۶ میان دو امپراتوری بزرگ (روسیه تزاری و بریتانیا) به دو بخش تقسیم گردید. یک بخش این استان تحت نام بدخشان روسیه و بعداً منطقه خودگردان کوهستانی بدخشان شوروی با مرکزیت شهر خاروغ به روسیه تعلق گرفت، و بخش دوم با مرکزیت شهر فیضآباد به امارت افغانستان پیوست. روسیه و انگلیس آمودریا (جیحون) را به عنوان مرز طبیعی پذیرفته و توسط ستونهای مرزی نشانهگذاری شد. در سال ۱۹۱۷ بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه بدخشان روسیه به شوروی در تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تعلق گرفت.
بدخشان در اشعار بیشتر شاعران به کیفیت لعل خویش مشهور است.
بدخشان دارای کوههای بلند و رودخانههای خروشان است. فرآوردههای عمده ی این استان جو، گندم، جودر (گندم سیاه)، ارزن و جواری (ذرت) است. از جمله میوههای این استان توت و چهارمغز (گردو)، زردآلو، انار، آلبالو و سیب آن نیز بسیار مشهور است. سیب بهارک و چهارمغز سرغیلان و توت یفتل و انار خواهان در این ولایت از شهرت خاصی برخوردارند. بدخشان به داشتن معادن لعل، لاجورد، زمرد، فیروزه و طلای خویش مشهور است. عمدهترین معادن بدخشان؛ لاجورد یُمگان به مساحت سیصد کیلومتر طول و ۴۷ کیلومتر عرض، معدن لعل در سرغیلان و معادن طلای راغ و یفتل و همچنین معدن مُنجان(مشترک با پنجشیر) میباشد. استان بدخشان ۵۳ درصد منابع آبی افغانستان را داراست.
*گفتوگو از جواد متین | روزنامه پیام عسلویه
انتهای پیام