به گزارش ایسنا، “بهت آور، عجیب، رقت انگیز و ننگین” بیشترین عباراتی بودند که در توصیف روز بحران در تاریخ مدرن آمریکا و حمله حامیان ترامپ، رئیس جمهور شکست خورده ایالات متحده آمریکا به ساختمان کنگره و اشغال آن بکار برده شد. نخست وزیران و رئیسان جمهور سراسر جهان از ترامپ و حامیانش خواستند نتایج انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر را بپذیرند و راه را برای انتقال نرم قدرت هموار کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به ایجاد اتحادی از دموکراسی های غربی کمک کرد. روز چهارشنبه، رهبر آن اتحاد، دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ، احساس کرد که مجبور است ایالات متحده را در مورد چگونگی ترمیم دموکراسی خود راهنمایی کند. وی به صراحت از ترامپ و حامیانش خواست تصمیم رای دهندگان آمریکایی را بپذیرد و بیش از این دموکراسی را زیر پای نگذارد. دبیرکل ناتو گفت که انتخابات دموکراتیک باید مورد احترام قرار بگیرد و حتی توییت کرد که جهان این “افتضاح” را به نظاره نشسته است.
پروفسور الکس تان، که در ایالات متحده تحصیل کرده و هنوز خانواده اش در آنجا زندگی میکند، معتقد است که شکست دموکراسی آمریکا همان اتفاقی بود که در دهه ۱۹۳۰ در آلمان رخ داده بود: “ما باید یادآوری کنیم که فاشیسم به دلیل دموکراسی در آلمان افزایش یافت.” ترامپ نشان داد که “یک عوام فریبی” میتواند نهادهای دموکراتیک آمریکا را از کار بیندازد و سیستم “به پاداش رفتارهای ناهنجار ادامه میدهد” مگر اینکه قوانینی که در دهه ۱۷۰۰ نوشته شده، به روز شود.
اما در این اعتراضات که بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکا از زمان جنگ داخلی تعریف شد، وفاداران ترامپ بدون توجه به تمامی هشدارهای بین المللی به کرسی دموکراسی آمریکا، ساختمان کنگره، حمله کردند تا بلکه مانع از تایید ریاست جمهوری بایدن شوند. همه این درگیریها و خشونتها تاکنون مرگ ۴ تن را به دنبال داشته و کنگره در نهایت پس از وقفه، کار خود را ادامه داد و شاید این بار مصمم تر از قبل مهر تایید را بر ریاست جمهوری بایدن زد.
شاید حمله آشوبگران و اعتراضات پسا انتخاباتی در بسیاری از کشورها در قاره آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین عادی باشد اما کسی برای آمریکا انتظارش را نداشت. همه این رخدادها پیامدهای جدی برای آمریکا داشت و خواهد داشت. آمریکا و دولتمردانش همواره داعیه دموکراسی و دموکراسی خواهی داشتند و همواره در امور دیگر کشورها و مناقشات انتخاباتی آنها مداخله کرده اند، اما این بار به عبارتی خیاط در کوزه افتاد و از کوزه همان برون تراود که در اوست. این بار از انتقال صلح آمیز و نرم قدرت خبری نبود و عالی ترین مقام آمریکا به رغم بکارگیری ۶۰ دادگاه و ۹۰ قاضی حاضر نبود قدرت را واگذار کند.
ترامپ از زمان اولین مبارزات انتخاباتی خود در انتخابات ریاست جمهوری، طرفداران خود را تحریک کرد تا نظرات سیاسی خود را از طریق تظاهرات فیزیکی و خشونت بیان کنند، و او بارها و بارها از انکار اقدامات برتری طلبان سفیدپوست، نئونازی ها و سایر افراط گرایان خودداری کرد.
اطرافیان ترامپ او را به کسی شبیه دانسته اند که می داند بازی را باخته اما معتقد است باخت او به دلیل داوری غلط بوده است.
ترامپ اولین رئیس جمهوری در آمریکا بود که از طبقه نخبگان و سیاسیون نبود؛ مردی تاجرپیشه که فقط با اعداد و ارقام کار می کرد، پوپولیستی که با جار و جنجال کار پیش میبرد و این بار نیز به همان روش دیرین خود تکیه کرد. ویژگی اصلی او صراحت بیان و عدم تمکین به چارچوبهای سیاسی حاکم بود و شاید همین دلیل اصلی عدم تحملش در جامعه سیاسی آمریکا بود. او بدون آنکه به آستانه خشم مردمی توجه کند برای تحریک احساسات مردم تا جایی پیش رفت که دیگر از کنترل خارج شد و نماد و معبد دموکراسی آمریکا، کنگره را هدف قرار گرفت. حمله طرفداران ترامپ به کنگره به نوعی کودتای سفید ترامپ علیه سیستم حاکم آمریکا به حساب می آمد.
تا همین چند ماه قبل ایده کودتای ترامپ خیلی دور از ذهن بود اما همین چند روز پیش بود که ۱۰ وزیر دفاع سابق از جمله دو وزیر دفاع سابق دولت ترامپ خواستار انتقال معمول قدرت شدند؛ آنها گفتند زمان زیر سوال بردن نتایج انتخابات گذشته اکنون زمان شمارش رسمی آرای الکترال است همانطور که در قانون اساسی آمده.
آیا زمانی که وزیران دفاع نسبت به استفاده از ارتش برای تغییر نتیجه انتخابات هشدار می دهند باید همچنان به دموکراسی در آمریکا باور داشت؟
آنچه امروز بیش از همیشه نمایان شده، جامعه دو و یا حتی سه قطبی در آمریکاست. شاید ترامپیسم قطب دیگر آمریکا و نماد جریانی است که با هوچی گری، ارعاب، تهدید و پول به دنبال پیش بردن کار است. آنها از الفاظ قشنگ، محترمانه و سیاست مدارانه دموکراتها و یا جنگ طلبی آشکار جمهوری خواهان استفاده نمیکنند؛ آنها حمله می کنند و نابود می کنند.
اکنون بخشی از جامعه سعی در نجات وجهه آمریکا دارد؛ با درخواست استیضاح و یا حتی برکناری ترامپ. ولی آیا واقعا می توان اذهان یک جهان را از آنچه رخ داد پاک کرد؟
اکنون همه بر یک نکته اتفاق نظر دارند؛ ترامپ دموکراسی آمریکایی را نابود کرد. روزی که در تاریخ ثبت شد و رئیس جمهوری که شاید همواره در اذهان این نسل از مردم جهان بماند؛ کسی که روی دیگر آمریکا را نشان داد.
بایدن ۲۰ ژانویه به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد خواهد کرد؛ او کار مشکلی پیش رو دارد؛ او باید این کشور اختلاف زده و چند پاره شده را دوباره متحد کند.
اما حتی در حالی که قدرت ترامپ در حال سقوط بود، اوباشی متشکل از پیروانش موفق به انجام یک کار حیرت انگیز شدند – آنها دولت قدرتمندترین کشور جهان را تعطیل کردند.
ساختمان کنگره، عظیم وبا ابهت، یکی از تأسیسات بسیار محافظت شده در جهان است. اینکه سد دفاعی اش به راحتی و به سرعت شکسته شده و ساکنانش تهدید شده و فعالیتش توسط افرادی که حضورشان پیش بینی شده بود، مختل میشود، تصویری حیرت انگیز از ضعیف بودن امنیت دولت ایالات متحده است. در دوران ترامپ، شکنندگی بسیاری از چیزهایی که سخت و استوار به نظر می رسیدند ثابت شد، از جمله خود دموکراسی آمریکا.
انتهای پیام