به گزارش ایسنا، حضور آمریکایی ها در ایران به دوره سلاطین قاجار بر می گردد. دوره ای که پادشاهان قجری برای فرار از فشارهای سیاسی و نظامی روسها و انگلیسیها برای بقاء به قدرت سوم متمایل شدند. این وضعیت سیاستمداران عهد قاجار را بر آن داشت تا ایالات متحده آمریکا را نسبت به اوضاع داخلی ایران علاقمند کنند. این علاقمندی به ایران زمین با ورود مبلغان مسیحی و به دنبال آنان حضور مستشاران آمریکایی عینیت یافت. در واقع حضور میسیونرهای آمریکایی در ایران نقش بسیار زیادی در ایجاد و تثبیت روابط سیاسی بین رژیم پهلوی و جیمی کارتر داشت.
دولت آمریکا از سال ۱۲۳۵ هجری شمسی بر اساس حق دول کاملةالوداد از امتیاز کاپیتولاسیون برخوردار شده بود. طبق این حق هر معاهدهای که یکی از دو کشور با دولت سوم منعقد کرد دولت اول هم از آن حقوق و امتیازات برخوردار می شد. آمریکایی ها از همان ابتدای شروع روابط سیاسی با ایران، به طرق مختلف سعی در سوء استفاده و گرفتن امتیازات بیشتر از پادشاهان ایرانی داشتند. سیاستمداران طماع آمریکایی به خوبی می دانستند طرف ایرانی خواهان ادامه رابطه با آنها حتی به قیمت اعطای مجموعه امتیازات مختلفی از طرف شاهان ایرانی بودند.
اگرچه لغو کاپیتولاسیون روسی توسط رضاخان در سال ۱۳۰۷ آمریکا و کشورهای اروپایی را نیز از حق قضاوت کنسولی محروم کرد اما مانع از توسعه نفوذ آمریکا در ایران نشد چرا که همزمانی این مسئله با آغاز جنگ جهانی دوم بیشتر از گذشته، داخل در مناسبات خارجی و روابط بین المللی به ویژه در داخل ایران شد و با سیاستی که آمریکایی ها بعد از جنگ جهانی دوم در پیش گرفتند موفق شدند موقعیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود در ایران را به مرور تحکیم ببخشند.
اشتیاق وافر محمدرضا پهلوی به آمریکایی ها از اصلی ترین عوامل نفوذ سیاستمداران ایالات متحده در ایران بود. حضور وی در راس هرم قدرت سیاسی ایران و علاقه خاصش به تجهیز نیروی نظامی کشور تاثیر زیادی در حضور مستشاران آمریکایی در ایران داشت چرا که دولت ایران طی سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ با نظارت آمریکایی ها بیش از ۶۵ میلیارد ریال خرج امور نظامی و احداث تأسیسات نظامی کرده بود.
سیاستمداران و قانونگذاران آمریکایی از این نقطه ضعف پهلویِ پسر استفاده کردند و قصد اصلی خود برای قانونی کردن مصونیت قضایی مستشاران و اتباع خود در ایران را با چانه زنی از بالا و فشارهای سیاسی از پایین پیاده کردند. به این منظور کنگره آمریکا طی سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به طور جدی مسئله مصونیت سیاسی آمریکایی ها در ایران را به بحث گذاشت و اعطای کمک های نظامی به دولت ایران را مشروط به وضع این مقررات در ایران کرد.
بدین ترتیب ملت ایران ۳۱ سال پس از لغو قانون کاپیتولاسیون روسی که طی سالهای ۱۲۰۷ تا سال ۱۳۰۷ بر ملت ایران تحمیل شده بود، این بار گرفتار کاپیتولاسیون آمریکایی شدند.
کویلر یانگ استاد دانشگاه پرینستون در اوایل سال ۱۳۴۸ به شاگردانش گفت: «کاپیتولاسیون اشتباه مصیبت باری است که منافع آمریکا را دچار مشکل خواهد کرد. این عمل ناشیانه و زشت، نشانه ای از رفتار خشن و احمقانه امپریالیسم است ولی با این همه، ما آنقدر فشار آوردیم تا به اجرا درآمد.»
به دنبال نخست وزیری علی امینی و تصویب لایحه اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ توسط دولت وی، آمریکا خواهان تصویب لایحه کاپیتولاسیون در دولت امینی شد اما امینی که از سیاستمداران کهنه کار ایران بود و به خوبی از سابقه منفی کاپیتولاسیون روسی در ایران آگاه بود از انجام این کار طفره رفت.
اما با روی کار آمدن اسدالله علم و گذشت یک سال از درخواست آمریکایی ها، وزارت خارجه پهلوی در مورخ ۳۰ اسفند ۱۳۴۱ با ارسال یادداشت شماره ۸۸۰۰ به سفارت آمریکا چنین نوشت: «… در خصوص اعضای عالی رتبه هیات مستشاری که دارای گذرنامه سیاسی می باشند موافقت می گردد که به نامبردگان وضع سیاسی داده شود تا بتوانند از مصونیتها و امتیازات مربوطه برخوردار شوند و در خصوص بقیه کارمندان هیئت های مستشاری آمریکا نیز مطالعاتی در جریان است تا برای آنها نیز امتیازات و تسهیلات بیشتری فراهم گردد.»
کار دولت عَلَم را بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی تمام کرد. این مجلس بررسی لایحه کاپیتولاسیون را روز سه شنبه ۲۱ مهر ۱۳۴۳ در دستور کار قرار داد و در آخر با ۷۴ رای موافق از ۱۳۶ نماینده حاضر در جلسه این لایحه آمریکایی را تصویب کرد.
به دنبال تصویب لایحه کاپیتولاسیون، رژیم شاه که به خوبی می دانست ملت عزتمند ایران بار دیگر چنین ننگی را بر نمی تابد و در برابر آن بی تفاوت نمی نشیند، با سانسور شدید و کنترل همه جانبه تلاش کرد از درز این اقدام ننگین خود به سطح جامعه جلوگیری کند و این خیانت را همانند صدها خیانت شاهانه دیگر از چشم توده های مردم پوشیده نگه دارد به همین دلیل در جراید و مطبوعات از انعکاس این ره آورد تازه انقلاب سفید به شدت جلوگیری کرد و با به صدا درآوردن طبل تو خالی انقلاب و با به راه انداختن جشن و چراغانی و رقص و پایکوبی به مناسبت چهار آبان کوشید که مردم را سرگرم کند و از حوادث بعدی پشت پرده دور و بی خبر نگه دارد غافل از آنکه امام خمینی و علمای آگاه که رفتار و کردار دست نشاندگان غرب را به شدت تحت نظر دارند از این اقدام ننگین غافل نمی مانند.
اطلاع امام از مفاد لایحه کاپیتولاسیون قبل از تصویب در مجلس
در مورد نحوه اطلاع امام خمینی از متن لایحه، شهید مهدی عراقی گفت: «آقا قبل از تصویب لایحه در مجلس شورای ملی از متن آن آگاه شدند. اواخر شهریور یا تقریباً اواخر مهر ماه بود که یکی از رفقایی که ما در مجلس داشتیم به ما اطلاع داد که یک لایحه ای دولت می خواهد بیاورد در مجلس و مصونیت بدهد به ۱۷۰۰ مستشار آمریکایی که بعداً به همین نام لایحه کاپیتولاسیون مشهور شد. این مسئله آمد با آقا مطرح شد، آقا این جوری قبول نکردند گفتند تا مدرک نباشد ما نمی توانیم روی آن حرفی بزنیم شما اگر می توانید مدرکش را تهیه کنید.»
در مورد نحوه دست یابی به این اسناد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشت: «با خبر شدیم که در مجلس رژیم، لایحه ای در مسیر تصویب است که در آن به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده می شد در پیگیری این خبر، زمینه جدید فراهم شد برای مبارزه امام. ایشان چند نفری را مأمور تحقیق در مورد جزییات این خبر کردند که یکی از آنها من بودم. رفتم پیش آقایان فلسفی، تولیت و سیدجعفر بهبهانی و پیام امام را رساندم و گفتم ما اخبار پشت پرده این جریان را هر چه بیشتر و دقیق تر می خواهیم. آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا متن لایحه و اسناد مربوطه را دریافت کرد و به من داد. من دو روز در تهران ماندم و متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کردم. اخباری را هم مرحوم تولیت در اختیار من گذاشت که مجموعا با اطلاعات کاملی بردم خدمت امام.»
رهبر فقید کشورمان با مطالعه مجموعه این اسناد و مدارک، دریافت که رژیم پهلوی بار دیگر چه ضربه خانه سوزی به استقلال و عزت ملت ایران زد و چه خیانت بزرگی نسبت به ملت شریف و آزاده ایران مرتکب شد. امام قبل از دست زدن به هر کاری برای آماده کردن علما و روحانیون تهران و شهرستانها پیک هایی همراه نامه به اطراف و اکناف روانه کردند و خود نیز با مراجع عظام تقلید در حوزه علمیه قم به گفت و گو نشست و آنان را از تصمیم خفت بار رژیم آگاه کردند و بدین ترتیب محدوده اعتراضها و مخالفتهایشان را به سراسر کشور گسترش دادند.
البته این لایحه ننگین سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی توسط شورای انقلاب در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ کان لم یکن اعلام شد.
خروش امام و اعلام عزای عمومی
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پس از اطلاع دقیق از جزییات لایحه دولت عَلَم در چهارم آبان ۱۳۴۳ در دیدار با روحانیون و آحاد مردم در شهر قم با انتقاد شدید تصمیم پهلوی، گفتند: «آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین سالۀ سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاههای ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویبنامۀ دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهای سرّی، رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایی ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارند. چرا؟ برای آن که امریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار.»
ایشان ادامه دادند: «به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار آمریکایی یا یک خادم مستشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالی رتبه ایران، هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ محاکم ایران حق رسیدگی ندارد. ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگی نماید.»
رهبر فقید انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقۀ تمدن ۲۵۰۰ ساله، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهن ترین تصویبنامۀ غلط دولتهای بی حیثیت رأی می دهد، و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالَم معرفی می کند؛ و با سرافرازی هر چه تمامتر دولت از تصویب نامۀ غلط دفاع می کند و مجلس رأی می دهد. از بعضی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی، پشنهاد کرده اند، و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته اند. تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد.»
امام تاکید کردند: «اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین مجلسین مخالف اسلام و قرآن است، و قانونیت ندارد؛ مخالف رأی ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند؛ وکلای سرنیزه هستند. رأی آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد. و اگر اجنبیها بخواهند از این رأی کثیف سوء استفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد.»
این مرجع عالیقدر شیعه خطاب به ملت و ارتش ایران متذکر شدند: «بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاترها، به هر وسیله هست، بخواهند این سند استعمار را پاره کنند؛ این دولت را ساقط کنند؛ وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند.»
ایشان ادامه دادند: «بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند. بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینند. بر پیشوایان دوَل اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند، و از مراکز پخش آزاد، نالۀ جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض این ننگ را از جبهۀ ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود، بزدایند. و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.»
امام خمینی (ره) با اعلام عزای عمومی، هشدار دادند: «من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده است [گریۀ حضار].ناراحت هستم [گریۀ حضار]. قلبم در فشار است [گریۀ حضار]. با تأثرات قلبی روزشماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریۀ شدید حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریۀ حضار]. عید ایران را عزا کرده اند [گریۀ حضار]؛ عزا کردند و چراغانی کردند [گریۀ حضار]؛ عزاکردند و دسته جمعی رقصیدند [گریۀ حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می کردم؛ می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند [گریۀ حضار]؛ بالای سر خانه ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.»
انتهای پیام