چرا دانشجویان تعزیه را جدی نگرفتند؟

تنها یکی، دو استاد که برخی از آنها هم بیشتر مردم‌شناس بودند تا هنرمند آشنا با تجربۀ عملی نمایش. در نتیجه شرح درس‌ها و همه حرف‌ها تکراری شد و طبیعتا دانشجویان هم خسته و دلزده شدند. بنابراین برخی از سیاست‌گذاران امروز دانشگاه که خودشان هم در دوره دانشجویی از این وضعیت شاکی بودند، راه چاره‌ای جستند، راه حل‌شان،  حذف واحد دانشگاهی تعزیه و شیوه‌های نمایش ایرانی بود یعنی از افراط به تفریط دچار شدند.

این مختصری است از وضعیت آموزش تعزیه در دانشگاه‌ها در سه دهه گذشته به روایت حسین ناصربخت که خودش در دهه‌های شصت و هفتاد دانشجوی رشتۀ نمایش بوده و حالا سال‌هاست مشغول تدریس به ویژه در حوزۀ نمایش‌های ایرانی و شرقی است.

این پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفتگو با ایسنا، مشکلات آموزش تعزیه در دانشگاه‌های هنری را تشریح و راه‌هایی برای حل این مشکلات ارایه کرد.

به گفته او، نبود منابع درسی مناسب، کمبود استادان مجرب و طراحانی که در جریان تولید منابع جدید پیرامون تعزیه و نمایش‌های ایرانی نیستند؛ از مهم‌ترین مشکلات آموزش تعزیه ونمایش‌های سنتی ایرانی در دانشگاه‌هاست.  

ناصربخت در آغاز به شکل‌گیری واحدهای درسی نمایش ایرانی در دانشگاه‌ها پرداخت و یادآوری کرد: طبیعی است که وقتی رشته تئاتر در دانشگاه‌های ایران تدریس شود، بخشی از واحدهای درسی به گونه‌های نمایشی که در کشور ما وجود داشته، اختصاص داشته باشد. به همین دلیل از همان ابتدا که رشته نمایش در ایران ایجاد شد، با اینکه رویکرد اصلی آن تدریس تئاتر به شیوه اروپایی بود، واحدهایی هم برای نمایش ایرانی وجود داشت که در آن به ریشه‌ها و تاریخ شکل‌گیری نمایش ایرانی پرداخته می‌شد.

او با ارایه توضیحاتی درباره آموزش تعزیه در دانشگاه‌ها افزود: تعزیه مشهورترین شیوه نمایشی سنتی ماست که متن مکتوب دارد و در دانشگاه‌های ما به صورت واحد نظری تدریس می‌شد ولی متاسفانه مثلا در دهه شصت وهفتاد استادان آن عموما از حوزه فعالان تئاترو نمایش نبودند. آنان علاقه‌مندانی بودند که بیشتر در حوزه مردم‌شناسی مطالعه داشتند. بنابراین به جنبه‌های عملی تعزیه کمتر می‌پرداختند و بیشتر مباحث تئوری مد نظرشان بود.

ناصربخت اضافه کرد: متاسفانه برخی از این استادان در تدریس  واحدهای درسی دیگری که برعهده می‌گرفتند هم دچار تکرار می‌شدند و تکرار واژه تعزیه در دروس آنها، دانشجویان را دلزده می‌کرد.

این پژوهشگر با یادآوری واحدهای پیشین نمایش ایرانی در دانشگاه‌ها افزود: پیش‌تر در شرح درس‌ها میان واحد شیوه‌های نمایش در ایران و اجرای کارگاهی نمایش های ایرانی، یک پیوستگی وجود داشت. قرار بود در شیوه‌های نمایش ایرانی، شگردها و فنون، آموزش داده شود و در اجرای کارگاهی نمایش های ایرانی به نتیجه اجرایی برسد و یا واحد آشنایی با تعزیه درتعریف دروس یک درس عملی- نظری بود اما از آنجا که استادانی با تجربه عملی و اجرایی و همچنین مسلط بر شرح درس‌ها وتفکیک آنها ازیکدیگر، این واحدها را تدریس نمی‌کردند، این دروس بیشتر جنبه تئوری پیدا می‌کرد و به نوعی، تکرار دیگر واحدهای مربوط به تعزیه و نمایش‌های ایرانی شد.

پایان تدوین "13 سالگی"
هم اکنون بخوانید

او درباره دیگر ضعف تدریس نمایش‌های ایرانی درحال حاضر و باتوجه به تغییرات اعمال شده در اعتماد نو به نقل از برنامه دروس؛ دانشگاه‌ها هم تصریح کرد:  درحال حاضر تنها درسی که درتمام رشته‌های تئاتر مشترک است و مستقیما به نحله‌های گوناگون نمایش ایرانی می‌پردازد، واحد تاریخ نمایش در ایران است که آن هم نگاهی تاریخی دارد و استاد باتوجه به گستره مباحث، که از دوران باستان تا دورۀ معاصر را فرا می‌گیرد، نمی‌تواند به طور دقیق هر یک از این گونه‌های نمایشی را معرفی کند، البته قابل ذکر است که برای رشته‌های گوناگون ذیل برخی از دروس چون نمایش در آسیا در رشته بازیگری- کارگردانی ویا آشنایی با نمایش‌های ایرانی و بافت‌های سنتی در رشته دکور وصحنه آرایی فضای اندکی برای اشاره به این نمایش‌ها وجود دارد ،که البته باتوجه بر بینش حاکم برشرح درس وگسترۀ مباحث ومنابع معرفی شده، توجه به همین فضا نیز بیشتر متکی به سلیقۀ مدرس است ودراین میان تنها رشتۀ نمایشی که درآن  درس عملی ،در زمینه گونه‌ای از نمایش‌های سنتی ایرانی، وجود دارد رشتۀ نمایش عروسکی است که واحدی تحت عنوان خیمه‌شب‌بازی دارد.  

این استاد دانشگاه، بخش عمده‌ای از مشکلات تدریس نمایش‌های ایرانی در دانشگاه‌ها را ناشی از نبود استادان مجرب و توانمند در یک مقطع تاریخی دانست و ادامه داد: در دنیا مرسوم است نمایش‌های سنتی توسط هنرمندانی که تجربه عملی دارند، در کنار تئوریسین‌های این رشته‌ها تدریس می‌شود ولی در دانشگاه‌های ما هرگز یک استاد تئوری محور را در کنار یک استاد تجربی ، قرار نمی‌دهند. ضمن اینکه شرح درس‌ها و منابع ما هم خیلی به روز نبودند. به همین دلیل نسلی که امروزه بر کرسی استادی نشسته، با همان ذهنیت دوره دانشجویی خودش، اعتماد نو به نقل از برنامه‌ها را تغییر داده است.

او که خود در دهه ۶۰ و ۷۰ دانشجو بوده است، اضافه کرد: چنین دانش‌آموختگانی این ذهنیت را از دوره دانشجویی خودشان آوردند که دروس مربوط به تعزیه ونمایش‌های ایرانی پر از تکرار است و باید واحدهای درسی را تغییر داد و این چنین است که گویی تئاتر در شرق و واحدهای مربوط به آن ، جایگزین واحدهای مربوط به نمایش در ایران شد. در حالیکه تئاتر در شرق، قبلا ذیل عنوان تئاتر جهان، آموزش داده می‌شد.این تغییر به نوعی به زیان نمایش ایرانی و به سود نمایش‌های شرقی شد و کفه نمایش‌های شرقی، حتی بیش از نیاز دانشجویان سنگین شد.    

ناصربخت با تاکید بر لزوم بازنگری در واحدهای درسی افزود: من هم با واحدهای تکراری در زمینۀ نمایش‌های ایرانی وتعزیه مخالفم ولی معتقدم به جای حذف، باید رویکرد دیگری پیش می‌گرفتیم مثلا تجربه عملی دانشجویان را ارتقا می‌دادیم و به این شیوه، به تحول نمایش ایرانی کمک می‌کردیم.

مصوبه تفصیلی بافت اطراف حرم امام رضا (ع) و دغدغه‌های ادامه‌دار میراث فرهنگی
هم اکنون بخوانید

او با یادآوری دوره دانشجویی خودش اضافه کرد: در دهه ۶۰ و ۷۰ استادان نمایش ایرانی فقط یک یا نهایتا دو نفر بودند و حضور همین‌ها سبب تکرار مباحث می‌شد اما در دهه ۸۰ تعداد استادان و منابع درسی افزایش پیدا کرد ولی درمقابل متاسفانه در بسیاری از مواقع اگر کسی نمی‌توانست دروس دیگری را درس بدهد، تدریس نمایش‌های ایرانی را بر عهده می‌گرفت وهمه اینها سبب شد تا جوی ضد نمایش‌های ایرانی در میان استادان و دانشجویان شکل بگیرد.

این کارگردان تئاتر با ابراز تاسف از اینکه تغییرات بعدی هم به شکل درستی رخ نداد، گفت: باید گروهی با مطالعه و بررسیهای کافی، تغییراتی اصولی ایجاد می‌کردند که منجر به آشنایی دانشجویان با نمایش‌های ایرانی شود  و آنان از این شیوه‌ها در نمایش‌های خود الهام بگیرند.

ناصربخت خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مشکلات سیستم آموزشی ما این است که دانش آموزان و دانشجویان ما اطلاعات تئوری زیادی می‌اندوزند ولی به دلیل ضعف نظام آموزش ما در فعالیت‌های عملی نمی‌دانند چگونه باید از این تئوری‌ها استفاده کنند.

به باور این مدرس تئاتر، بهترین اتفاق در حوزه نمایش‌های ایرانی این است که رشته نمایش ایرانی با تاکید بر نمایش‌های سنتی شکل بگیرد؛ چراکه صرف آشنایی با این شیوه‌ها ذیل رشتۀ تئاتر، به تنهایی موثر نیست.

ناصربخت تاکید کرد: اگر خواهان حفظ ، احیا و تکامل نمایش‌های ایرانی هستیم، باید ضمن حفظ اصالت این گونه‌های نمایشی، تدارکات و تحولاتی را در آموزش این نمایش‌ها ایجاد کنیم.

او با بیان اینکه در ۴۰ سال گذشته یکسری منابع تازه در حوزه نمایش‌های ایرانی ایجاد شده است، خاطرنشان کرد: با دوستانی که می‌گویند منابع جدید اضافه نشده است، مخالفم چراکه منابع زیادی اضافه شده که می‌تواند ما را به جلو ببرد ولی مایه تاسف است که بسیاری از افراد  و حتی استادان دانشگاه از وجود چنین منابعی آگاه نیستند. به این معنا که همه ما در خلوت خود مشغول تولید و پزوهش هستیم و این فاصله، لطمات زیادی زده است؛ و متاسفانه هیچ اعتماد نو به نقل از برنامه‌ای هم برای معرفی این منابع نداریم. در حالیکه با ایجاد پژوهشگاه نمایش‌های آیینی سنتی می‌توان این مشکلات را برطرف کرد. ضمن اینکه وزات علوم و میراث فرهنگی هم باید در این زمینه سهم خود را ادا کنند.

محمد حسین ناصربخت در پایان با اشاره به اینکه تلاش‌هایی در برخی دانشگاه‌ها برای ایجاد رشته نمایش‌های ایرانی صورت گرفته، ابراز تاسف کرد: مدام هنرمندان پیشکسوت خود را مانند مرشد ترابی، هاشم فیاض، سعدی افشار و …  از دست می‌دهیم. این وضعیت هر چه طولانی‌تر شود، هنرمندان شاخص بیشتری را از دست خواهیم داد و در آینده دچار معضل خواهیم شد.

انتهای پیام

  

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + شانزده =

دکمه بازگشت به بالا