بیشتر پایگاه خبریان پای صحبت مردم و مسئولان مینشینند اما کمتر کسی پای صحبت آنها مینشیند. در حالی که درد دلهای زیادی دارند اما همه حرفهایشان گفتنی نیست. بیشتر آنها درد مشترک دارند و از تجربیات یکسان در روزنامهها و خبرگزاریهایی که در آن کار میکردند یا همچنان کار میکنند، میگویند اما دوست ندارند نامی از رسانه یا خودشان بیاید چون معتقدند امنیت شغلی ندارند.
صحبتهایی که در ادامه میخوانید مربوط به دغدغه کاری پایگاه خبریان بزرگترین روزنامهها و خبرگزاریهای ایران است که به مناسبت ۱۷ مردادماه روز پایگاه خبری نوشته شده است. به جز یک روزنامهنگار، بقیه تمایلی به ذکر اسم خودشان یا رسانهشان نداشتند و ایسنا از مخفف اسمهای مستعار برای آنان استفاده کرده است.
حمید حاجیپور – روزنامه ایران:
«این سوال تکراری را بیشتر ما پایگاه خبریها از خودمان میپرسیم که چرا این کار؟ مگر کار قحط بود؟ نه، قحط نبود ولی عشق به این کار چشمان ما را کور کرد که بیخیال همه امکانات و امتیازاتی بشویم که سایر مشاغل به کارکنانش میدهد. نمونهاش خود من که هر جا حادثهای رخ میداد بیخیال همه چیز و همه کس میشدم و خودم را میرساندم آنجا. از سیل لرستان و خوزستان و آذربایجان گرفته تا زلزله کرمانشاه و انفجار معدن زمستان یورت استان گلستان و چاه ۱۴۷ رگسفید کهگیلویه و بویراحمد و رفتن به موصل عراق و همراهی با قاچاقچیان سوخت در نوار مرزی پاکستان و … . اما اگر برگردم به گذشته این کارها را دوباره انجام خواهم داد؟ اگر در چنین وضعیتی باشم که اکنون رسانهها گرفتارش هستند، قطعا خیر. همه میدانیم پایگاه خبریها دیگر مثل گذشته دستشان باز نیست که از مردم و دغدغههایشان بنویسند. ملاحظات و موانع دست و پا گیر، ناخواسته ترمزت را میکشند. چارهای نداری بشوی نگارندهای که با خط قرمزهای زیادی روبهروست که رشته کلام را از دستش میکشند. تازه، سلایق این مسئول و آن مدیر و فلان خط مشی را هم باید به آن اضافه کرد. آخرش میشوی پایگاه خبریی که مانند یک کارمند بخاطر اینکه غم نان نداشته باشی باید زیر بار هر تفکر و سلیقهای بروی. این گزارش را اینجور بنویس، آن بخش را حذف کن و … و باید بگویی چشم! بعد مدام پیش خودت میگویی قرار بود پایگاه خبری باشم که هم و غم مردم را بنویسم، از فقر و محرومیتها بنویسم، از بیعدالتی و رانتها بنویسم و خیلی چیزهای دیگر و الان از دغدغهها و مشکلات مسئولان مینویسم! چرا اینطور شد و پیش خودت میگویی «هیس» حرف نزن تا زیرآبت را نزنند.»
ا.م – پایگاه خبری اجتماعی:
«۱۲ سالی میشود که در حوزه خبر کار میکنم و متوجه شدم هنوز مدیریت رسانه به این بلوغ فکری نرسیده که پایگاه خبری انسان است نه ابزار دست. به نظر من نگاهی که برخی از دبیران و سردبیران یا مدیران رسانهها به پایگاه خبری دارند مثل نگاهی است که به سیستم یا خودکارشان دارند که اگر اراده کنند باید در خدمتشان باشند به همین دلیل هم هر ساعتی از روز، در تعطیلات، سفر و حتی جشن عروسی و عزا به خودشان اجازه میدهند با پایگاه خبری تماس بگیرند یا این جسارت را داشته باشند که مصاحبهها یا گزارشهای پایگاه خبری را با توجیه اینکه سوژه را با دبیر مربوطه چک نکردی، منتشر نکنند. در همه این سالها فکر کردم اگر مرد بودم خیلی موفقتر میشدم. با وجود اینکه رسانهها ادعا میکنند افراد فرهیختهای در آن کار میکنند اما واقعیت چیز دیگری است و متاسفانه هنوز هم تفکرات جنسیتزده مانند اینکه مردان بهتر از زنان کار میکنند، مانع پیشرفت یک مجموعه میشود. به همین دلیل هم بسیاری از موقعیتهای تجربی از زنان پایگاه خبری گرفته میشود. در تمام سالهای کاریام اعتماد نو به نقل از برنامههای مختلف از بازدید سرزده فلان مسئول در ساعت ۵ صبح یا طرح فلان نهاد در ساعت ۱۲ شب را پوشش دادهام اما حالا به این فکر میکنم که چرا باید این کارها را انجام میدادم؟ چرا به جای پایگاه خبریی که نمیتوانسته کار خودش را بکند، من داوطلب میشدم؟ شاید اگر رسانهای که در آن کار میکردم من را به عنوان یک پایگاه خبری زن میپذیرفت، هیچ وقت برای ثابتکردن اینکه من هم توانایی انجام ماموریتهای پایگاه خبریان مرد را دارم، روح و روانم را آزار نمیدادم. جالب تر اینکه وقتی همه تلاشم را برای نشاندادن توانایی زنانهام میکردم، از سوی همکاران دیگر به خودشیرینی متهم میشدم و حالا بعد از ۱۲ سال کار به جایی رسیدهام که میگویم بعد از انجام آن کارها، در حال حاضر چه جایگاه ویژهای نسبت به یک پایگاه خبری تازهوارد در مقابل سردبیرم دارم؟ زمانی که پایگاه خبریی را شروع کردم، وقتی برای تهیه گزارش میرفتم با افتخار خودم را پایگاه خبری معرفی میکردم و مردم هم دوست داشتند از مشکلاتشان بگویند اما حالا خجالت میکشم خودم را به عنوان پایگاه خبری معرفی کنم چون دچار روزمرگی شدهام و احساس میکنم قلمم دیگر تاثیری ندارد و میبینم که مردم هم امید کمتری نسبت به قبل دارند. حالا هم برای انجام کارم مقاومت میکنم چون به آینده اندکامیدی دارم. از طرفی منِ پایگاه خبری آیندهام را با دفترچه قسطهای متفاوت پیشفروش کردم و انگیزهام برای ادامه کار علاوه بر اینکه یک شغل دارم، این است که آخر ماه حقوق ناچیزی میگیرم.»
خ.ض – پایگاه خبری حوادث:
«حوزه حوادث از جهاتی با دیگر حوزههای خبری فرق دارد. پایگاه خبری باید به صورت میدانی گزارش تهیه کند تا اخبار درستی را بدست بیاورد به همین دلیل در بسیاری موارد از جمله آتشسوزی یا قتل نمیتوان با تماس تلفنی یا از داخل تحریریه خبر تهیه کرد. پایگاه خبری باید خودش را در لحظه به محل حادثه برساند تا بتواند اطلاعات درستی بگیرد. این روزها هم با توجه به فضای مجازی و گرایش به رسانههای دیجیتال، پایگاه خبری حوزه حوادث باید سرعت عمل بیشتری داشته باشد و معمولا هم اخبار اولیه یک اتفاق با ضد و نقیضهایی همراه میشود. معمولا در حوزه حوادث یا باید خبر را از پلیس گرفت یا خانواده قاتل و مقتول که هر کدام دشواریهای خاص خودش را دارد. یا باید سراغ خانوادهای برویم که عزیزش را از دست داده یا اینکه عزیزش اشتباهی را انجام داده است. در این شرایط باید بتوانیم با خانواده مقتول ارتباط بگیریم که این پروسه، مشکلات خاص خودش را دارد و ممکن است پایگاه خبری با رفتار چندان خوشایندی روبهرو نشود و حتی فحاشی خانواده مقابل را که معتقد است «در این شرایط دنبال چه خبری میگردی؟» هم تحمل کند. وقتی هم میخواهیم سراغ خانواده قاتل برویم، عزیزشان در شرایطی گیر افتاده که شاید دوست نداشته باشند آن اتفاق رسانهای شود. این تنها یک نمونه از مشکلات پایگاه خبریان حوزه حوادث است. از طرفی، وقتی هم که سراغ پلیس میرویم، دلایل امنیتی خودش را برای رسانهاینکردن موضوع دارد. افرادی هستند که اخبار حوادث را نمیخوانند چون روح و روانشان را درگیر میکند. حالا فکرش را بکنید روح و روان پایگاه خبری حوزه حوادث چگونه تحت تاثیر اخبار مربوط به دزدی، قتل، تجاوز و … قرار میگیرد. بسیاری از پایگاه خبریان حوادث هستند که بعد از سالها فعالیت در این حوزه از کار کردن خسته میشوند و انرژی منفی حاصل از کار رویشان تاثیر میگذارد و البته برخی هم توانستهاند خودشان را با شرایط تطبیق دهند. این طور نیست که هر شب خوابهای عجیب و غریب ببینیم اما پیش آمده که خواب سرقت یا اعدام هم ببینیم. پایگاه خبری حوادث هم امنیت شغلی ندارد مگر اینکه ارتباطات وسیعی داشته باشد تا اگر تعدیل شد، رسانههای دیگر به او پیشنهاد کار بدهند. به عقیده من امنیت شغلی پایگاه خبری را حرفهایبودن پایگاه خبری و ارتباطاتش تعیین میکند. همه میدانند که پایگاه خبریی درآمد خوبی ندارد و معمولا پایگاه خبریان مجبورند چند جا کار کنند تا بتوانند زندگیشان را بگذرانند. اگر در هر کار دیگری به اندازه پایگاه خبریی انرژی و تمرکز میگذاشتم، قطعا موفقیت و خروجی مالی بیشتری برایم داشت. حالا هم به افرادی که برای کارآموزی میآیند دوستانه میگویم این حرفه آینده مالی ندارد. من جدا از درآمدم، چند باری هم تهدید شدم اما خدا را شکر تا امروز اتفاق خاصی نیفتاده است. اگر به قبل برگردم و تجربه امروزم را داشته باشم، مسیر دیگری را برای زندگیام انتخاب میکنم. ۱۰ سال است که در این حرفه مشغول به کارم و به عبارتی همه زندگی من با این کار گره خورده است.»
و.م – پایگاه خبری حوزه فرهنگ و هنر:
«همه فکر میکنند پایگاه خبری حوزه فرهنگ و هنر فقط فیلم میبیند و کنسرت و تئاتر میرود در حالی که بعد از مدتی همه اینها جذابیتش را از دست میدهد و خستهکننده میشود. اعتماد نو به نقل از برنامههای فرهنگی و هنری بویژه در حوزه سینما و موسیقی، شبها برگزار میشوند و معمولا تا دیروقت طول میکشند. البته این روزها به دلیل کرونا همه آن اعتماد نو به نقل از برنامهها لغو شده است اما زمانی که ما باید این اعتماد نو به نقل از برنامهها را پوشش میدادیم استرس این را داشتیم که بعد از اعتماد نو به نقل از برنامه چطور به خانه برسیم، مخصوصا اگر پایگاه خبری این بخش خانم هم باشد. در نهایت هم که باید تا دیروقت برای تنظیم و ارسال گزارش یا خبرهایمان وقت بگذاریم. البته این تنها بخشی از دغدغه پایگاه خبریان این حوزه در پوشش یک اعتماد نو به نقل از برنامه است. همیشه میگویند پایگاه خبریان جایگاه ویژهای دارند در حالی که این موضوع فقط یک شعار است و پایگاه خبری اصلا جایگاه والایی هم ندارد و حتی برخی از نگهبانان مراکز فرهنگی هم به خودشان اجازه میدهند هر برخوردی که دوست دارند با پایگاه خبری داشته باشند و حتی تهدید هم بکنند که «اصلا راهت نمیدهم، میخواهی چه کار کنی؟» این برخورد بارها برای من و همکارانم اتفاق افتاده است و با اینکه هر بار نسبت به این موضوع گلایه داشتیم اما هیچ تاثیری نداشته است. بارها پیش آمده که برای پوشش اعتماد نو به نقل از برنامه فرهنگی رفتهایم و در کمال تعجب دیدهایم صندلی جایگاه پایگاه خبریان به قوم و خویشان کارمند یک مجموعه فرهنگی – هنری اختصاص داده شده است و آنها هم تا انتهای اعتماد نو به نقل از برنامه آنقدر سر و صدا کردهاند و مشغول خوردن چیپس و پفک بودهاند که در کار ما هم اخلال ایجاد کردهاند. از طرفی بارها پیش آمده که بعد از پیگیریهای زیاد قرار مصاحبه گرفتهام و بعد از آن ساعتها وقت برای تنظیم مطلب گذاشتهام اما در نهایت مصاحبهشونده گفته است نمیخواهد صحبتهایش منتشر شود. داخل تحریریه هم که مشکلات خاص خودش را دارد؛ از نالایقپروری گرفته تا خصومت شخصی دبیر و سردبیر با پایگاه خبریان. مثلا یک روز آمدم تحریریه و دیدم دبیر مربوطه پشت میز من نشسته و بدون هماهنگی قبلی وسایلم را جابجا کرده است و چون به دبیر احترام گذاشتم و اعتراضی هم نکردم باعث خشم بیشتر او شد تا جایی که دو روز هم از کار تعلیق شدم و خبرهایم منتشر نمیشد. حتی تلفن روی میزم هم قطع شد. از طرفی برخی سردبیران در عین حال از راههای مختلف بیرونسازمانی برای خود درآمدزایی میکنند اما همین که به پایگاه خبری پیشنهاد کاری در کنار پایگاه خبریی میشود، هزار بند و تبصره میآورند که کار کردن خارج از چهارچوب پایگاه خبریی خلاف مقررات است!»
ث.ج – پایگاه خبری حوزه اجتماعی:
«مشکلات ما در خبر شامل بخشهای مختلف میشود. یکی از این موارد بحث مالی است. البته من شخصا پذیرفتهام حقوق کمتری بگیرم اما در رسانهای کار کنم که خط فکری آن به من نزدیک باشد. ترجیح میدهم با حقوق کمتر مطلبی را بنویسم که به آن باور دارم نه اینکه حقوق بالاتر بگیرم اما آن چیزی که باید بنویسم به من دیکته شود. به نظر من بعضی از حوزههای خبری نسبت به حوزههای دیگر سختی بیشتری دارند. مثلا پایگاه خبریان اجتماعی باید همیشه آمادهباش باشند. برای من بارها پیش آمده که همراه خانوادهام در سفر بودهام اما لذتی از آن سفر نبردهام و مرتب مشغول به کار بودم تا جایی که دیگر اعضای خانوادهام اعتراض کردهاند. از طرفی نگاه جنسیتی به زنان در این حوزه برای من واقعا آزاردهنده است و دستم را در بسیاری موارد میبندد و این نگاه حتی از سوی مدیران زن در رسانهها هم وجود دارد. شوخیهای جنسیتی هم یکی دیگر از موارد آزاردهنده است که بارها در محل کارم اتفاق افتاده و من هم بارها نسبت به این موضوع اعتراض کردهام اما این آزارها همچنان ادامه دارد. مشکل دیگر، نگاه دبیران به پایگاه خبریان است که معمولا از بالا به پایین است و ترمز آنان محسوب میشوند. به عبارتی پایگاه خبری باید خودش را با نگاه دبیر یا سردبیر همسو کند در غیر این صورت اجازه پرداختن به سوژه را ندارد. ما مشکلات بسیاری در پرداختن به برخی سوژهها بویژه در حوزه زنان داریم و جالب اینجاست که در بخشهای مختلف یک رسانه سلیقهای عمل میشود. برای مثال ممکن است دبیر من اجازه پرداختن به سوژهای که مطرح میکنم را ندهد اما دبیر بخش دیگری این اجازه را به پایگاه خبریش بدهد. دبیر ما نگاه مردسالارانه دارد و هر بار که مردی وارد تحریریه میشود پایگاه خبریان زن باید در خدمت او باشند و در غیاب او وظایفش را انجام دهند.»
ش.ی – پایگاه خبری میراث فرهنگی:
«من اگر به عقب برگردم باز هم پایگاه خبری میشوم اما سعی میکنم با قدرتتر از حالا کارم را شروع کنم و حرفهایتر به سوژههایی که دغدغهام است بپردازم. این روزها رسانهها درگیر مشکلات مختلفی شدهاند. مثلا برخی به اسم پایگاه خبری وارد این حرفه شدهاند در حالی که پایگاه خبری نیستند و هدف آنها تخریب و زیر سوال بردن کار پایگاه خبریان است و بیشتر به دنبال ایجاد حاشیهاند. همین موضوع باعث شده وقتی منِ پایگاه خبری از مسئولی، سوال انتقادی میپرسم به حاشیهسازی متهم شوم. به عقیده من این برخورد و بیان عنوان «حاشیهسازی» آزار کلامی است و به نظر میرسد برخی از مسئولان نمیتوانند پایگاه خبرینما را از پایگاه خبریی که سالها در یک حوزه فعالیت میکند، تشخیص دهند و بشناسند. دغدغه من، رسانههایی که در آن کار میکردم و هنوز هم کار میکنم، نیستند بلکه همه رسانهها هستند چون میبینم همکارانم در رسانههای مختلف هم مشکلی مشابه من دارند. آنها هم از سوی رسانههایشان حمایت نمیشوند. بارها از سوی روابط عمومی یک نهاد اخطار گرفتهام و زمانی که به تحریریه رسیدهام از سوی مسئول رسانهام بازخواست شدهام چون پیش از آنکه از کارم دفاع کنم، روابط عمومی با مسئول رسانه وارد مذاکره شده است. به نظر من این موضوع، مشکل بزرگی است. روابط عمومیها در سالهای اخیر قدرت گرفتهاند و جدا از آنکه به طور مستقیم با مسئول رسانهها وارد مذاکره میشوند، به سدی بین پایگاه خبریان و مسئولان تبدیل شدهاند و مانع ارتباط این دو میشوند. پیش از این پایگاه خبریان با اساتیدی کار میکردند که خودشان به پایگاه خبری سوژههای چالشی میدادند و از او برای انتشار همان مطلب چالشی حمایت میکردند. در واقع هم دبیر و هم استادِ پایگاه خبری بودند. در حالی که این روزها ما در رسانههایمان استاد نداریم و هر کسی که فاقد تخصص است با هر رابطهای دبیر یا سردبیر میشود چون از جای خاصی معرفی شده است. ما حتی هنوز نتوانستهایم سختی کار پایگاه خبریی را دریافت کنیم و با اینکه سالها در روزنامه یا خبرگزاری کار کردهایم بیمه معمولی داریم یا خیلیهایمان که اصلا بیمه هم نیستیم یا بیمههای مندرآوردی مسئولان رسانه به ما تحمیل میشود؛ مثل بیمههای کمتر از یک ماه و … . در حالی که اصلا ساعت کاری مشخصی نداریم و بسیاری روزها بیش از ۸ ساعت کار میکنیم. گاهی اوقات مسئولانی که با آنها تماس میگیریم بعد از جلسات کاریشان و دیروقت به پایگاه خبری برای مصاحبه وقت میدهند. به نظرم فضای رسانه متفاوت از قبل است. زمانی که تصمیم گرفتم پایگاه خبری شوم هدفم انعکاس مشکلات مردم در مناطق محروم بود تا بتوانم برای آنها کاری انجام دهم اما بعد از سالها متوجه شدم نه رسانه من تمایل به این انعکاس دارد و نه مسئولان تمایلی به پاسخگویی در این زمینه دارند. چون رسانهها با معیشت درگیر شدهاند و مجبورند به نحوی مسائل مالیشان را تامین کنند حاضر نمیشوند درباره هر موضوع یا نهادی گزارش انتقادی منتشر کنند. نه رسانهها از ما گزارش تحقیقی میخواهند و نه مسئولان. در حال حاضر رسانهها از پایگاه خبریان میخواهند ساعت کاری پُر کنند. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ مگر من کارمندم؟ پایگاه خبری باید کف خیابانها باشد، نه اینکه مقابل دبیر و سردبیرش بنشیند.»
انتهای پیام