به گزارش ایسنا، روزنامه نیویورک تایمز در سرمقاله خود به طرح صلح خاورمیانه دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا پرداخته و آن را دستاویزی برای ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برای نجات خود در شرایط سیاسی پرتنشی دانسته که هماکنون با آن روبهرو هستند.
نیویورک تایمز در این مطلب آورده است: از میان پیشنهادهای بسیاری که طی این چند دهه برای طرح صلحی میان اسرائیل و فلسطین مطرح شده، شرایط، طرحی را که دونالد ترامپ برای صلح مطرح کرده، به موردی تبدیل کرده که جدی گرفتن آن از همه سختتر است.
در حالی که دونالد ترامپ در حال تشریح “چشماندازش” برای صلحی در خاورمیانه بود و حضار گزینش شده او را تشویق میکردند، رسیدگی سنا به استیضاحش در کنگره در جریان بود و در حالی که بنیامین نتانیاهو در کنار او ایستاده بود و ترامپ را “بزرگترین دوستی” توصیف میکرد که اسرائیل تاکنون در کاخ سفید داشته است، تصمیم غیرمنتظره این نخست وزیر برای صرف نظر از درخواست مصونیت قضاییاش و رویارویی با محاکمه در سه پرونده فساد، شرایط را در اسرائیل تحت تاثیر خود قرار داد.
“معامله قرن” از هر جهت چیزی بیش از تلاشی غیرمنصفانه از سوی دو سیاستمدار که به دردسر افتادهاند و از مسیر منحرف شدهاند، نیست؛ باجی ناچیز به جناح راست در هر دو طرف همزمان با رقابت هر یک از این رهبران برای پیروزی مجدد در انتخابات مارس اسرائیل و انتخابات نوامبر آمریکا. گروهی از تحلیلگران این طرح را مُرده و بدتر از آن، کنارهگیری آمریکا از هرگونه نقش میانجیگرانه در آینده دانستهاند.
با این حال این درگیری آنقدر طولانی شده و آنقدر رنج به همراه داشته که نمیتوان هرگونه ابتکارعمل تازه را بدون بررسی رد کرد. این “چشمانداز بهبود زندگی مردم فلسطین و اسرائیل” –آنطور که ادعا شده- نزدیک به سه سال در دست طراحی بود و مذاکرهکنندگان ترامپ- جارد کوشنر، داماد و مشاورش و جیسن گرینبلات، وکیل تجاری سابقش- گفتگوهای گستردهای با رهبران عرب داشتهاند که برای بازگرداندن محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین به میز مذاکره لازم بودند.
به طور کلی به نظر میرسد این طرح بر مبنای طرحهای صلح پیشین ایجاد شده است. این طرح راهکار دوکشوری در حال مرگ را احیا میکند و همه مسائل مهم- امنیت اسرائیل، قدس، شهرکها، حق بازگشت مهاجران فلسطینی و بسته کمکی ۵۰ میلیارد دلاری برای فلسطینیان در صورت امضای این طرح که احتمالا عربهای استخدام شده از سوی ترامپ آن را تامین میکنند- را در بر میگیرد. ترامپ با “چشمانداز” خواندن این طرح به جای “نقشه راه” یا “طرح صلح” نشان میدهد که برای چانهزنی که ادعای استادی در آن را دارد، آماده است.
آنطور که ترامپ هشدار داده، این میتواند واقعا “آخرین فرصت” فلسطینیان برای داشتن کشور خود یا دستکم رسیدن به بهترین معاملهای باشد که میتوانند انتظارش را داشته باشند. با توجه به وضعیت مردم فلسطین و ادعاهای تاریخیشان بر اراضی، این ممکن است نتیجهای عادلانه نباشد اما احتمالا به نتیجهای واقعبینانه تبدیل میشود. فلسطینیان که از سوی دولتهای اسرائیلی کنار زده شده و در خطر نادیده گرفته شدن از سوی متحدان دیرینه عربشان قرار دارند، گزینهای برایشان نمانده است.
با این حال پذیرش این طرح برای عملگراترین و خستهترین فلسطینیان هم دشوار خواهد بود. ممکن است ترامپ فکر کند که طرحی را ارائه کرده که در نهایت فلسطینیان نتوانند آن را رد کنند اما مسلما میتوانند و منتفع شدن اسرائیل از این مساله حتی در طولانی مدت دشوار است. با یک نگاه میتوان به این نتیجه رسید که طرحی که برای “کشور” فلسطینیان ارائه شده اصلا شبیه به یک کشور نیست، بلکه تکهدوزیای از جزایر بومی است که ظاهرا قرار است به وسیله پل، جاده و تونل به هم متصل شوند و همه این تدابیر از دیدگاه اسرائیل نیازمند الزامات امنیتی هستند. به عبارت دیگر این کشور کاملا شبیه به چیزی است که هماکنون نیز وجود دارد.
طرح ترامپ به طرز موثری حق الحاق تقریبا تمامی شهرکها و دره اردن را به اسرائیل اعطا میکند. احتمال مطرح شدن این مساله در مذاکرات بر مبنای حسن نیت با فلسطینیان هنگامی مطرح شد که نتانیاهو اظهار کرد، از کابینهاش خواهد خواست تا این الحاق را تصویب کند؛ اگر چه ممکن است رسیدگی به این موضوع متوقف شود. طبق بندهای این طرح، اسرائیل به مدت چهار سال از ساخت شهرکهای تازه- دستکم در خارج از شهرکهای فعلی- منع شده است. پایبندی اسرائیل به این مساله و حتی اجرای آن از سوی ترامپ محکی برای جدی بودن این اقدام خواهد بود.
فلسطینیها در طرح ترامپ، نسبت به طرحهای گذشته سهم ارضی بسیار کمتری دارند. اسرائیل در ازای اراضیای که مال خود میکند، زمینهایی را واگذار خواهد کرد که انتقال احتمالی منطقهای در مرکز سرزمینهای اشغالی که عربها در آن زندگی میکنند، میتواند از آن جمله باشد. این اقدامی است که مدتها به عنوان راهی برای کاهش شمار شهروندان عرب اسرائیل، باب میل اسرائیلیها بوده است.
تمامی شهر قدس در این طرح به اسرائیل داده شده در حالی که فلسطینیان به موجب آن از حق ایجاد پایتخت در محلههای حومه این شهر برخوردار خواهند بود. این طرح بیانگر آن است که این “کشور” تحت نظارت ارتش اسرائیل خواهد بود و تشکیل آن تنها پس از پایان دورهای چهار ساله میسر خواهد بود که فلسطینیان طی آن به مجموعهای از شرایط سختگیرانه عمل کرده باشند. برآورده شدن یا نشدن این شرایط را نیز اسرائیل تعیین خواهد کرد و همین امر به اسرائیل وتویی نامحدود برای تشکیل کشور فلسطین میدهد.
سراسر این طرح نشانگر استقبال ترامپ از امیال اسرائیلیها و اهداکنندگان مالی یهودی و مسیحی انجیلی او و همچنین رفتاری تحقیرآمیز در قبال فلسطینیان است. اگرچه طرحهای پیشین همگی نیاز اسرائیل به حفظ مرزها و جلوگیری از ظهور دولتی مسلح در کنار آن را پذیرفتند، با اقداماتی از جمله مجاز دانستن اسرائیل به “اجاره” اراضی به جای الحاق آنها، به دنبال حفظ وجهه خود بودند.
این طرح با این جزییات به سختی میتواند امیدی واقعی برای حق حاکمیت معنیدار فلسطینیان یا بهبودی واقعی در وضعیت مردمشان محسوب شود.
هیچ یک از این مسائل اما پس از تصمیمات یک جانبه دونالد ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان و اعلام قانونی بودن شهرکهای کرانه باختری طبق قوانین بینالمللی نباید تعجببراگیز باشد. همه این اقدامات چندین دهه سیاست آمریکا را تغییر داد و وجهه بیطرف آمریکا را کنار زد. نتانیاهو در هنگام اعلام موافقت صریحش با این “چشمانداز” به سختی میتوانست خوشحالیاش را پنهان کند.
هنگامی که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد و کوشنر را مسئول رسیدگی به این طرح کرد، حتی فلسطینیان هم فریب خوردند. یک مقام ارشد فلسطینی در آن زمان اظهار کرد، شاید سابقه ترامپ و رویه غیرمعمول او چیزی باشد که برای شکستن این بنبست لازم است. در ماه مه سال ۲۰۱۷، ترامپ در کاخ سفید میزبان عباس شد و یک ماه بعد انتقال سفارت آمریکا به قدس را به تاخیر انداخت تا شانس معامله را افزایش دهد.
همه این مسائل اما با قطبیتر و آشفتهتر شدن ریاست جمهوری ترامپ تغییر کردند. در دسامبر ۲۰۱۷ این رییس جمهور با اعلام انتقال سفارت آمریکا به قدس تغییر رویهای بزرگ داد؛ جایی که مرکز نزاع یهودیان و عربها است و در هر مصالحهای برای صلح همواره به عنوان عاملی کلیدی روی آن حساب شده و با این اقدام از میز مذاکره کنار رفت. هنگامی که عباس و دیگر فلسطینیان در واکنش به این اقدام روابط خود را با آمریکا قطع کردند، ترامپ تقریبا تمام کمکهای آمریکا به فلسطینیان را متوقف کرد. از آن زمان این طرح بدون حضور فلسطینیان شکل گرفت.
معرفی این طرح اما با تشکیل نشدن دولت در اسرائیل و همچنین اعلام جرم علیه نتانیاهو به تاخیر افتاد و حالا قرار است انتخابات سومی در تاریخ دوم مارس برگزار شود.
ترامپ نیز که با استیضاح روبهرو است، میتوانست از این طرح برای تجمیع هوادارانش و نشان دادن خود به عنوان یک دولتمرد استفاده کند.
زمان اعلام این طرح که با بیتوجهی به منافع فلسطینیان همراه است و سابقه بد ترامپ در پیگیری طرحهای مهم تا به نتیجه رسیدن آنها (کره شمالی را در نطر بگیرید) دورانی از مذاکرات چندجانبه برای دستیابی به صلح واقعی را نوید نمیدهند. گرفتاریهای سیاسی رهبران آمریکا و اسرائیل نیز همینطور. ترامپ و نتانیاهو در مراسمی که به مناسب اعلام این طرح داشتند، به استیضاح و اعلام جرم اشارهای نکردند. درگیری اسرائیل و فلسطین چیزی بود که هر دوی این رهبران که به سوء استفاده از قدرت متهم هستند، از آن به نفع موقعیت سیاسیشان در چالشهایی که پیشرویشان است، استفاده کردند.
انتهای پیام