به گزارش ایسنا، خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در جریان اعتیاد به طور مستقیم آسیب میبیند. اعتیاد در بیشتر موارد با مرد به خانواده وارد و با ابتلای دیگر اعضا از جمله مادر و فرزندان در خانواده تثبیت میشود. همچنین گسترش روزافزون اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر در کشور و افزایش آمار مبتلایان از جمله زنان و جوانان، از مشکلاتی است که ذهن جوامع امروزی را به خود مشغول کرده است.
در پژوهشی که در خصوص “مطالعه جامعه شناختی بیثباتی هویتی فرزندان در جریان اعتیاد والدین” با جامعه آماری ۴۰ نفر از خانوادههای درگیر مسئله اعتیاد انجام شده؛ اطلاعات به روش مصاحبه گردآوری شد.
در نتایج این پژوهش آمده است:« عواملی مانند دریافت نکردن حمایت عاطفی از سوی خانواده، گسیختگی روابط فرزندان با والدین و در نهایت کنترل شدید فرزندان سبب بروز بیثباتی هویتی در آنها به منزله آسیب جامعهشناختی مهم میشود. برای جبران چنین اثرات نامطلوبی، فرزندان به سه راهبرد حذف مسئله، مقابلهای و ترمیمی تمسک میجویند که نتیجه آن به صورت عوارض روحی، اجتناب از جامعه، بی حوصلگی، تحریک پذیری، بروز خشونتهای کلامی و جسمی، بیمسئولیتی همه جانبه از سوی والدین، محرومیت از امکانات اولیه، حرمان معنوی، رنج ناشی از مقایسه، لجبازی با اعضای خانواده و اعتماد به نفس تخریب شده در فرزندان بروز مییابد.
در این پژوهش که توسط سمیه حقی (دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تهران) و زهره نجفی اصل (استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) انجام شده، آمده است:« گرایش به سوء مصرف مواد، با تاثیرگرفتن از عوامل مختلفی شکل میگیرد که یکی ازاین عوامل، محیط خانواده است. اعتیاد در خانواده عامل ایجاد فشار بالقوهای است که اثرات نامطلوبی را برای اعضای آن ایجاد میکند. در این میان فرزندان در فضای نامساعدی قرار میگیرند که با ارجاع به معیارهای مطلق سلامت، ناسالم تلقی میشود. همچنین در مقایسه نسبی با دیگر همسالان خود در وضعیت ناپایدار و نامطمئنی قرار میگیرند.
در خانوادههایی که والدین درگیر مسئله اعتیاد هستند جایگاه و موقعیت اعضای خانواده به درستی تثبیت نمیشود، در این صورت است که پدر و مادر احترام چندانی در محیط خانواده ندارند و با ایجاد ناسازگاری و تنش بین اعضای خانواده، این نهاد مهم اجتماعی به شکل کانونی آسیب زا متجلی میشود که در تامین نیازهای فرزندان خود از جمله مراقبت، راهنمایی، آموزش، انضباط و نیازهای مربوط به سن کودک و… ناتوان میشود.»
در ادامه این پژوهش آمده است: «اعتیاد باعث مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری در فرزندان میشود و مسائلی مانند افسردگی و ضعف عزت نفس و اضطراب سبب ضعف در عملکرد تحصیلی، مشکلات ارتباطی، انزوا و گوشهگیری میشود. در چنین شرایطی اعتیاد با جابهجایی درجایگاه والدین و فرزندان، کنترل و تسلط پدر و مادر را بر فرزندان کاهش میدهد و عامل انتقال این عادت به فرزندان میشود.
در چنین خانوادهای فرزندان از کیفیت پایین زندگی در همه ابعاد زندگی رنج میبرند. شاخص کیفیت زندگی برای فرزندان افراد معتاد بر حسب جنسیت، نوع مواد مصرفی و تعداد اعضای خانواده نشان میدهد در بستر اعتیاد در خانواده، کیفیت زندگی به طور چشمگیری کاهش مییابد و بیشتر شدن آسیبپذیری فرزندان سبب میشود آنها از مشکلاتی نظیر کسالت و بیماریهای روحی_روانی، اضطراب، افسردگی و ناامیدی بیشتر، یاس و سرخوردگی، استعداد ابتلا به بزهکاری و … رنج ببرند؛ بنابراین میتوان با قاطعیت ابراز داشت که کودکان و نوجوانان دارای والدین معتاد، از آسیبپذیر ترین گروههای جامعه به شمار میروند.»
یافتهها نشان میدهند:« خانواده از مهمترین و اصلیترین گروههای نخستین است که بیش از دیگر همتایان خود محملی برای شکلگیری شخصیت و پایهگذاری بنیانهای فردی به شمار میرود. بر این اساس هرگونه تحول در نظام خانواده تغییری در مسیر جامعهپذیری فرد محسوب میشود و مسیر زندگی فرد را دگرگون میکند. میتوان گفت سلامت فرزندان تابعی از شرایط خانواده است و روابط آنها با والدینشان تا حد زیادی از نظام روابط موجود در خانواده تاثیر میپذیرد؛ بنابر این والدین همواره الگویی برای فرزندان محسوب میشوند.»
حقی و همکارانش میگویند:« در خانواده ای که پدر با وجود نقش اساسی خود در ارتباطات اجتماعی به سوء مصرف مواد مخدر وابسته باشد، به دنبال غیبتهای مکرر او، محیط داخلی خانواده به محل مشاجره و اختلاف بین اعضای خانواده تبدیل و فضای ناامنی میان اعضا حاکم میشود. همین مسائل احساس عزت نفس و خودارزشمندی در فرزندان را از بین میبرد و موجب میشود به جای مهر و عطوفت، خشونت در روابط میان اعضا جایگزین شود. در این حالت ارتباط صمیمانه بین اعضا نیز از بین خواهد رفت.»
محققان در ارتباط با “عوامل مداخلهگر موثر بر راهبردها” میگویند:« فرزندان در رویارویی با پدیده بیثباتی هویتی با توجه به احساس شکنندگی در غرور خود که در نوسانات فکری او بین واقعیت و مطلوب آنها ریشه دارد و با ارجاع به احساس کمبودهای درونی ناشی از اعتیاد والدین و تاکید دیگران از بیرون به ضعفهای او که در راس آن اعتیاد والدین است، سعی دارند به شیوه خود با آن دست و پنجه نرم کنند. بر این اساس فرزندی با سابقه اعتیاد والد یا والدین خود، با تاثیر گرفتن از تنش دائمی با خود و جامعه پیرامونش، نوعی بیثباتی هویتی را تجربه میکند.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« هیچ کشوری در جهان از آسیبهای ناشی از اعتیاد و مواد مخدر در امان نیست. مواد مخدر که از روزگاران بسیار دور وجود داشته است، امروزه به شدت انسانها را تهدید میکند و در کنار بحرانهایی مانند محیط زیست، جمعیت و مسائل هستهای قرار گرفته است. سوء مصرف مواد مخدر، اثرات مخرب و پیامدهای جبرانناپذیری را برای خانواده به ویژه فرزندان ایجاد میکند. وجود اعتیاد در خانواده اثرات روانی و عاطفی بسیاری را بر اعضای آن تحمیل میکند و بر کیفیت روابط آنها تاثیر میگذارد.
بنابراین در خانوادههایی با والدین معتاد، شرایط روحی و معنوی بسیار ناهنجار و بیثبات است. در این میان آسیبپذیری فرزندان دو چندان میشود و بستر آموزشی ناهنجار دراین خانوادهها نیز فرزندان را مستعد گرایش به انواع رفتارهای کجروانه از قبیل تجاوز، اعتیاد و … میکند؛ زیرا اثرات اعتیاد از بدو تولد بر او عارض شده و نسبت طول مصرف والدین در برهههای سنی گوناگون بر کیفیت زندگی او اثر میگذارد.
درخانوادههای دارای والد یا والدین معتاد، فرزندان حمایت عاطفی، اجتماعی و اقتصادی ندارند و با بیمسئولیتی و بیاعتنایی والدین نسبت به خود روبهرو هستند. آنان با نوعی احساس کمبود دائمی در زندگی روزمره و روابط خود روبهرو هستند که در این میان وجود دوگانگیها از مفهوم پدر این مشکلات را دوچندان میکند.»
این پژوهش در شماره هفتاد و پنجم فصلنامه جامعهشناسی کاربردی منتشر شده است.
انتهای پیام