۲۷ آذر ۱۳۹۸ / ۱۷:۲۰
شنیدن نام جنگ یادآور خیلی چیزهاست. در کنار همه تبعات، آوارگی و مهاجرت ناخواسته شاید یکی از دردناکترین جنبههای جنگ باشد. حدود ۴۰ سال پیش جنگی آغاز و تحمیل شد که هموطنان خوزستانی از جمله آبادانی و خرمشهری را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر کرد. کرمان هم از این میهمانی بینصیب نبود و حدود پنج تا شش هزار نفر ابتدا به جیرفت و سپس به کرمان مهاجرت کردند و در شهرکی نزدیک به محله پانصددستگاه کرمان ساکن شدند. نام آنجا را «اروند شهر» گذاشتند. شرایط سخت آن سالها و همه درگیریها گذشت تا جنگ پایان یافت؛ اما برای آوارگان انگار روزهای سخت ادامه داشت؛ خانههایی را که روز اول رایگان به آنها داده شده بود یا پس گرفتند یا هزینههایش را دریافت کردند. یکی از ساکنان میگوید: «زمان قطعنامه به ما گفتند یا باید خانهها را بخرید یا بروید!» خیلیها چون درآمدی نداشتند، نتوانستند بخرند و مجبور به ترک خانهها شدند و برخی هنوز مستأجرند. درد مهاجرتِ ناشی از جنگ، بعد از جنگ برای این مهاجران بیشتر شد. یکی از خوزستانیهای قدیمی میگوید: «اینجا ۳۰ شهید داده که همه خوزستانی بودند. ما هیچ امکاناتی نداریم و از ۴۸۰ خانواده خوزستانی که روز اول آمدند، الان فقط ۱۱۰ خانواده باقی ماندهاند و خیلیها رفتند. حتی اسم محله ما را هم عوض کردند. ما همیشه فرهنگ خود را حفظ کردیم و مراسم مذهبی و دیگر مراسم را برگزار میکنیم اما انگار کسی ما را نمیبیند. خانههای ما را به بومیها فروختند.» این روزها به محله اروندشهر که میروی، میتوانی حال و هوای جنوب را حس کنی؛ اما مهجور بودن این مهاجران را هم میتوان احساس کرد. تاریکی خیابانها در شب، نبود فضای سبز و پارک مناسب، همه و همه این محله را به جایی تبدیل کرده که انگار فراموش شده است. انگار برای مهاجران، دردشان نه ولی قصهشان با پایان جنگ، تمام شده است. با این حال زندگی برای آنها هنوز ادامه دارد، حتی اگر دیده نشوند.