یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: به یک مجلس عاقل معتدلی که آرامش را به جامعه برگراند نیاز داریم نه به مجلسی که به دنبال دعوا و تحریک احساسات و تشنج و تنش در جامعه باشد.
به گزارش پایگاه خبری سیاسی اعتماد نو به نقل از ایلنا، جایگاه ویژه قم در طول حوادث و کورانهای سیاسی و اجتماعی دههها و حتی سدههای گذشته بر کسی پوشیده نیست. پس از انقلاب اسلامی نیز مرکزیت مرجعیت در قم، این شهر را در تصمیمگریهای سیاسی در جایگاه ویژهای در تراز پایتخت قرار داد. همزمان با مرکزیت قم در سالهای پس از انقلاب اسلامی، این شهر نسبت به اعصار گذشته بیشتر مورد توجه دولتها قرار گرفت و با افزایش شمار مهاجرت به قم، بر محدوده جغرافیایی این شهر نیز افزوده شد تا جاییکه چالشهای یک کلانشهر را طی سالیان گذشته تجربه کرده است. در نتیجه بهنظر میرسد داوطلبان ورود به بهارستان از حوزه انتخابیه قم باید علاوه بر شناخت عمیقتر از جایگاه تاریخی و سیاسی این شهر، به مشکلات شهری مردم این دیار نیز اشراف داشته باشند.
ثبت نام برای حضور در یازدهمین دور انتخابات مجلس از اواسط آذرماه آغاز و شخصی برای ثبتنام از حوزه انتخابیه قم به فرمانداری این شهر مراجعه کرد که به نظر رسید نهتنها شناختی از چالشهای شهری این حوزه ندارد بلکه خود در نامبردن از یک محله قم با چالشی جدی مواجه است. این کاندیدا روز ثبتنام در فرمانداری قم در پاسخ و اصرار پایگاه خبریان به نام بردن چند محله و حتی چالشهای این شهر از جواب طفره رفت و آن را به بعد موکول کرد. البته به نظر نمیرسد این داوطلب از جایگاه ویژه تاریخی و مذهبی و سیاسی قم بیاطلاع باشد چراکه همان روز ثبتنام، قم را یک گوهر ناشناخته و یک استان جهانی دانست. به هر حال شناختی در این حد برای داوطلبی که قصد دارد به عنوان نماینده مردم قم به مجلس راه یابد لازم است، اما کافی نیست. اگر داوطلبان شناختی از شهر حوزه انتخابیه خود نداشته باشند فردا که به مجلس راه یافتند چگونه میخواهند شعار کار برای مردم این حوزه را سر دهند؟
محمدصادق خلخالی، علی لاریجانی، رضا آشتیانی، علی بنایی، سیدطه هاشمی و… از جمله افرادی بودند که مردم قم پیش از این، آنها را برای حضور در مجلس شورای اسلامی در دورههای مختلف انتخاب کرده بودند. نمایندگانی که صرف نظر از گرایشهای سیاسی، شاید مسائل و مشکلات حوزه انتخابیه قم برایشان کم اهمیتتر از دغدغههای ملی و دینی و سیاسیشان نبود. هماکنون نیز این سوال پیش میآید که اهداف پشت پرده اینگونه ورود به عرصه سیاست و قانونگذاری که حتی شناختی از حوزه انتخابیه ثبتنامی خود ندارند چیست؟
در اینباره با جواد آرینمنش نماینده اصولگرای ادوار هفتم و هشتم مجلس به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
علت و عاقبت جایگزینی فرومایگان با نخبگان
زاکانی میخواهد جایگزین لاریجانی شود
*** روزی که علیرضا زاکانی برای ثبتنام به فرمانداری قم مراجعه کرد در پاسخگویی به سولات پایگاه خبریان درباره نام بردن از چند محله قم ناکام ماند. اینگونه ورود داوطلبان برای راهیافتن به مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
زاکانی میخواهد جایگزین لاریجانی شود. اساسا به انزوا کشاندن نخبگان باعث خسران جامعه است. در طول این چهل سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد بزرگمردان و بزرگزنانی بودهاند که در ایجاد و تداوم و توسعه انقلاب سهم قابل ملاحظهای داشتهاند به طوری که برخی با ایثار جان و مال و آبروی خود و برخی نیز با سرمایههای فکری، علمی و معنوی خود صرفنظر از گرایش جناحیشان نقش بارزی در صحنههای سیاسی و اجتماعی انقلاب ایفا کردهاند.
اما متاسفانه بداخلاقیها، جناحبازیها، رفیقبازیها، حب جاه، حب نفس و… باعث شده که این چهرههای شاخص تدریجا از صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری به انزوا کشیده شوند. افرادی همچون لاریجانی، حدادعادل، عارف و بسیاری از وزرا و رؤسای جمهور و روسای مجالس و تعداد زیادی از چهرههای سیاسی، علمی، روحانی، دانشگاهی و… به دلیل اینکه کرامت و حیثیت آنها مورد تعرض قرار گرفته، ترجیح دادهاند که تدریجا از صحنهها کنار روند و به انزوا کشیده شوند و کممایگان و هوچیها و جناحبازان با ایجاد فضای تخریب و هدف گرفتن حیثیت آنها، جای این نخبگان را اشغال کنند.
علی لاریجانیها، حدادعادلها، عارفها سرمایههای علمی و فکری و سیاسی جامعه هستند و انسانیت و اسلامیت و وجدان حکم میکند که پس از سالها تلاش و نقش آفرینی در صحنههای مدیریت و اجرا و سیاست از زحمات و تلاشهای آنها قدرشناسی شود اما متاسانه شاهدیم عدهای کممایه و افراطی با اعتماد نو به نقل از برنامهریزیهای تخریبی ازجمله جمعکردن تعدادی افراطی و به ظاهر متدین و انقلابی به نام انقلاب و به نام دفاع از دین و رهبری و آرمانها با لنگه کفش به استقبال این افراد میآیند و با هدف قراردادن حیثیت و شخصیتشان و با تلاش در به انزوا کشیدن آنها، سعی میکنند این افراد را از صحنه خارج کنند و جالبتر اینکه این حرکت را جشن میگیرند.
شیرینی پخش کردن عدهای با رفتن لاریجانی
جریان اصولگرا در گزینش و انتخابش بیراهه رفته است
طبیعتا بدون تردید جامعهای که با نخبگان خود اینگونه برخورد کند این جامعه رو به انحطاط است، غافل از اینکه آیندگان همین بلا و همین مصیبت و برخورد را با آنها خواهند داشت. اشاره من به این است که فردی سه دور نماینده و رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است. رئیس مجلس هم که یک شخصیت انتصابی نیست بلکه فردی است که مردم یک حوزه انتخابیه او را انتخاب کردند و سپس ۲۹۰ نماینده از سراسر کشور در آنجا جمع شدند و از نظر خودشان بهترین را برای مدیریت و ریاست قوه مقننه برگزیدند. اگر با شیوه دموکراتیک برخورد میکنیم بالاخره این فرد نماینده یک جمع فرهیخته است که منتخبان مردم هستند بنابراین رئیس مجلس یک فرد است که باید حرمت و حیثیت او را بهخاطر مردم و به خاطر نمایندگان مردم حفظ کرد.
آیا واقعا انصاف است که در پایان سه دور نمایندگی و ۱۲ سال ریاست بر مجلس اینگونه از زحمات او قدرشناسی کنیم؟ و بعد یک فضای سنگینی ایجاد کنیم که ترجیح دهد کنار بنشیند؟ کنار نشستن که راحتتر است تا آمدن به میدان و زخم زبان شنیدن. بنابراین منظورم اشاره به ماجرایی است که با کنار رفتن آقای لاریجانی یک عده آمدند شیرینی پخش کردند و سپس هم اعتماد نو به نقل از برنامهریزی کردند که جریان اصولگرا سه نفر را برای شهرستان قم در لیست خود بیاورد. واقعا علی لاریجانی با کدام یک از افرادی که در لیست آمدهاند، قابل قیاس است، این یعنی بیراهه رفتن جریان اصولگرا در گزینش و انتخابش.
داوطلبان قم سال به سال جناحیتر میشوند
*** اگر نگاهی به حوزه انتخابیه قم از مجلس اول تا کنون داشته باشیم، این حوزه انتخابیه را یک حوزه انتخابیه سیاسی قلمداد میکنید یا حوزهای که داوطلبان و نمایندگان آن از بتن مردم قم برخاسته بودند؟
هرچقدر که از سالهای اول انقلاب دورتر شدیم اگر به گزینههایی که نمایندگان قم بودهاند دقت کنیم،به پاسخ این سوال نزدیکتر میشویم. بالاخره قم بزرگترین پایگاه روحانیت شیعه در ایران محسوب میشود و بخش عظیمی از جمعیت قم را روحانیون و خانوادههای آنان تشکیل میدهند. مثلا در مجالس هفتم و هشتم که بنده در آن بودم دقت کنیم آنجا آیتالله آشتیانی حضور داشتند یعنی یک روحانیِ مجتهدِ فقیهِ عالم و مورد وثوق مردم و روحانیت.
به اعصار گذشته هم که مراجعه کنید کسانی بودهاند که نمایندگان جامعه روحانیت و مردم روحانیمدار قم بودند و هرچه به این سالها نزدیک میشویم، صبغه سیاسی و جناحی در گزینش و انتخاب بر صبغه معنوی، فرهنگی و مذهبی غلبه پیدا میکند. آقای لاریجانی به عنوان یک روحانیزاده و مجتهدزاده به دعوت علمای قم در انتخابات شرکت کرد و نه با خواست خودش، نحوه برخورد را هم که دیدیم.
تلاشهای طیف رادیکال اصولگرا در لیستبندیها
جریان پایداری خودشان را قیم اصولگرایان میدانند
به عنوان یک فرد اصولگرا میگویم، در جریان اصولگرا سلایق مختلف حضور دارند. اما متاسفانه در سالهای اخیر طیف افراطی جریان اصولگرا ازجمله جریان پایداری خودشان را قیم اصولگرایان میدانند و در بستن لیستها در حال مبادرت به یک تمامیتخواهی هستند و در لیستهایی که در حال حاضر در شهرستانها و استانها در حال بسته شدن است، یک طیف رادیکال جریان اصولگرا تلاش میکنند تا ابتکار عمل را به دست بگیرند.
همچنان که در انتخابات شوراهای گذشته با همین شیوه افراطی وارد میدان شدند و انتخابات را در بسیاری از جاها از دست دادند و جریان اصلاحات موفق و پیروز انتخابات شد. چه بسا در این نوبت هم با تمامیتخواهی باعث شوند که طیف اصولگرا با تعدد لیستها مواجه شود و قطعا این اتفاق هم در اکثر شهرستانها در حال افتادن است که با تعدد لیستها مواجه شود و در این صورت علیرغم اینکه ممکن است اصولگرایان در خیلی جاها اکثریت را هم داشته باشند ولی انتخابات را واگذار کردند، مثل مشهد در انتخابات شوراها که اصولگرایان یک آمار اکثریت داشتند اما در عین اکثریت انتخابات را واگذار کردند به دلیل تفرق و تعدد لیستها.
بهرهمندی طیفهای افراطی اصولگرا از برخی نهادها
*** علی لاریجانی، احمد امیرآبادیفراهانی و مجتبی ذوالنور نمایندگان قم در مجلس دهم هستند. برای مجلس یازدهم امیرآبادی و ذوالنور ماندند و لاریجانی کنارهگیری کرد. شخصیت شناخته شده دیگری که در قم ثبتنام کرد و شاید بتوان گفت به جای لاریجانی ثبتنام کرد علیرضا زاکانی بود. این تغییرات در ثبتنامها را چگونه ارزیابی میکنید و تفاوت جایگاههای شخصیتی را چگونه میبینید.
این مؤید حرف است. این اتفاقی که در حال رخ دادن است عبارت از این است که طیف اصولگرا بالاخره از سلایق متعدد و متفاوتی تشکیل شده است. به طور مشخص بخواهم بگویم، تشکلهای عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری همچون باهنر و شخصیتهای جامعه روحانیت مبارز همچون مرحوم مهدویکنی از سالهای گذشته ابتکار عمل لیستها در دستشان بوده و محوریت لیستها را عهدهدار بودهاند. اما از دولت احمدینژاد در این اردوگاه انشقاق ایجاد شد و طیف افراطی جریان اصولگرا که عمدتا پایداریها در رأس آن قرار دارند و در برخی موارد رهپویان و ایثارگران هم در کنار آنها قرار میگیرند، از ظرفیتهای برخی نهادها هم سود میجویند.
حذف اصولگراها توسط افراطیون با برچسبهای جاسوسی و ارتباط با اسرائیل
بنابراین این طیف افراطیتر جریان اصولگرا الان تلاش میکند که ابتکار عمل را در دست بگیرد. لذا افرادی که اعتدالگرا بودند و اعتدال بیشتری در طیف اصولگرا داشتند در حال حذف شدن از لیستها هستند. مثلا اصولگرایانی که از دولت آقای روحانی حمایت میکردند و به نوعی مؤید بودند که باتوجه به تاکیدات رهبری که بالاخره باید از دولت حاکم و در صحنه حمایت کرد این طیف الان با عناوین و برچسبهای مختلف در لیستها در حال حذف شدن هستند.
از برچسب اصلاحطلب گرفته روی اینها میزنند که اینها دیگر اصولگرا نیستند و اینها را از مجموعه حذف میکنند و برچسبهای خیلی تندتر هم زده میشود، دیدهاید برخی از این سخنرانان افراطی بعضی آدمها را تا جاسوسی و ارتباط با اسرائیل هم میکشانند و هرچه برسد بیان میکنند. سعی میکنند اینها را با انگهای مختلف از صحنه به خارج کنند. احساسشان این است که چون مردم از دولت دل خوشی ندارند و عملکرد دولت را مثبت نمیدانند، بنابراین هرآنچه به دولت و جریان اصلاحات و جریان اعتدال ارتباط دارد باید حذف شود و جریانی جدید با تمسک به برخی از رهنمودهای رهبری از جمله گام دوم و عبارتهایی از این دست و جوانگرایی سعی کنند که لیستها را خالصتر و افراطیتر کنند.
شرایط فعلی کشور، عقلا، افراطیون؛ و شورای نگهبان
*** در دورههای پیشین شاهد این بودهایم که شورای نگهبان حتی نسبت به بعضی اعضای طیفهای تندروی اصولگرایی هم تعارفی به خرج نداده و بعضی از آنها مانند خود زاکانی رد صلاحیت کرده است. همچنین برای رسایی نیز اتفاقی شبیه این در دورههای مشابه افتاد. فکر میکنید اگر افرادی با اهداف تخریبگری علیه جریانها و شخصیتهای دیگر بخواهند وارد شوند، آیا میتوان از فیلتر شورای نگهبان جهت جلوگیری از این رویهها در کشور استفاده کرد؟
من معتقدم که اگر ما شرایط کشور را یک شرایط ویژه و گاهی بحرانی بدانیم؛ بالاخره شرایط اقتصادی کشور یک شرایط غیرعادی است و درآمدهای نفتی ما به نزدیک صفر رسیده و منابع بودجه همانطور که میبینیم با دشواریهای جدی مواجه است و ضمنا نارضایتیها در کشور افزایش یافته و فقر و فساد و بیکاری زمینه نارضایتیها را مهیا کرده است.
در این شرایط ما به یک مجلس عاقل معتدلی که آرامش را به جامعه برگراند نیاز داریم نه به یک مجلسی که به دنبال دعوا و تحریک احساسات و تشنج و تنش در جامعه باشد. من معتقدم این امر از دو طیف سیاسی باید مورد توجه قرار بگیرد یعنی افراطیون در چنین شرایطی نمیتوانند کشور را نجات دهند. ما الان نیازمند تعقل و اعتدال و آرامش و راهکارهای عقلانی برای حل مشکلات کشور و اداره کشور در این شرایط هستیم.