عکاسی که با تاکسی به «خط مقدم» رفت!

ورود او به عرصه‌ی عکاسی خبری همزمان شد با آغاز تحولاتی چشمگیر در منطقه‌ی خاورمیانه و شمال آفریقا موسوم به «بهار عربی». وقوع چنین رویدادی او را بر آن داشت که برای ثبت این تحولات تاریخی به این کشورها سفر کند. تلاش‌های او برای دسترسی پیدا کردن به لیبی و مصر ناکام ماند.

او از سال ۲۰۱۱ که درگیری‌ها در سوریه شروع شد و بعد ظهور داعش در این کشور، به حوادث جاری در این کشور متحد ایران نیز علاقه‌مند شد و عزم خود را جزم کرد تا به هر طریق ممکن خود را به سوریه برساند. او می‌گوید پیش از حضور در سوریه کار عکاسان خارجی حاضر در این کشور را دنبال می‌کرد در حالی که از میان عکاسان ایرانی کسی در منطقه حاضر نبود.

او می‌گوید اتفاقات او را به سمت خود کشاند و از آنجا که سوریه از نظر جغرافیایی نسبت به سایر کشورهای درگیر «بهار عربی» به ایران نزدیک‌تر و دسترسی به آن تا حدودی سهل‌تر بود، در نهایت با توسل به روابط شخصی توانست وارد این کشور شود. او ۱۵ سفر به سوریه سفر داشت و هربار چند هفته تا چند ماه را در این کشور به ثبت لحظات زندگی روزمره‌ی مردم سوریه‌ی مشغول شد؛ زندگی روزمره‌ای که گلوله و بمب و موشک تبدیل به جزئی از آن شده بود.

گرچه او آن زمان در رسانه‌ای وابسته به یکی از نهادهای نظامی فعالیت داشت و انتظار می‌رفت از طریق ارتباطات سازمانی راهی بی‌دردسر برای رسیدن به سوریه پیدا کند اما به گفته‌ی خودش «سوریه از نظر خیلی‌ها بخاطر حضور ایران غیرقابل دسترسی بود». با این حال او اعتقاد دارد اگر کسی واقعاً دنبال حضور در این کشور باشد، هیچ‌چیز نشدنی نیست؛ هرچند کار بسیار سختی است و عکاس ایرانی آنجا «یک آدم ممنوعه ‌است».

کارگران هنوز مشغول حفر چاهند!
هم اکنون بخوانید

با وجود اینها او می‌گوید دلیل اصلی عدم حضور عکاسان ایرانی در سوریه این است که هیچ حمایتی از جانب رسانه‌ها از عکاسان نمی‌شود و بسیاری از عکاسانی که مایل به حضور در سوریه‌اند، هیچ حمایت مادی و معنوی دریافت نمی‌کنند و حتی اگر عکاس بخواهد با هزینه‌ی شخصی این کار را انجام دهد، رسانه‌ای که برایش کار می‌کند اجازه‌ی این کار را نمی‌دهد و می‌گوید در این صورت قرارداد کاری فی‌مابین باید فسخ شود.

خارا می‌گوید در ابتدای کار، مسئولان خبرگزاری فارس نیز بصورت شفاهی حمایت می‌کردند اما در عمل غیر از یک برگ معرفی‌نامه به «وزارت اعلام» سوریه که نشان می‌دهد شما عکاسید، هیچ حمایتی از او نشد.

اما او تصمیمش را گرفته بود و با وجود دشواری‌ها بار اول در شهریور سال ۱۳۹۱ به سوریه سفر کرد و بمدت دو هفته به عکاسی پرداخت. او در همان مدت توانست از طریق آشنایی با اشخاص سوری شرایط را برای سفرهای بعدی خود فراهم کند. او غیر از دو سفر که در قالب مأموریت برای عکاسی به سوریه اعزام شد، باقی سفرها را بدون حمایت و خارج از مأموریت سازمانی، با تصمیم و هزینه‌ی شخصی خود به این کشور سفر کرد.

علی خارا می‌گوید از آنجا که وعهده‌ها برای پرداخت هزینه‌ی عکس‌های منتشرشده‌اش محقق نشد، تصمیم گرفت عکس‌هایش را جایی منتشر نکند تا در صورت پیدا کردن حامی مالی بتواند آنها را در قالب کتاب منتشر کند. او بیش از آنکه به ثبت حوادث مربوط به درگیری‌های نیروهای نظامی گرایش داشته باشد، آنچه از ابتدای حضورش در سوریه توجه او را جلب کرد، تأثیر جنگ بر زندگی غیرنظامیان، زنان و کودکان بود. او عکس‌های زیادی در قالب پروژه‌های بلندمدت و مجموعه‌هایی  با موضوعات متفاوت عکاسی کرده که عمدتاً بر زندگی روزمره‌ی ملتی جنگ‌زده تمرکز دارد.

کتابخانه‌ای که به دنبال افزایش کیفیت زندگی مردم روستا است
هم اکنون بخوانید

در این گفت‌وگو علی خارا از تجربیاتش از عکاسی در جنگ سوریه می‌گوید:
 

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 1 =

دکمه بازگشت به بالا