به گزارش ایسنا، صادق کرمیان، پایگاه خبری، در یادداشتی نوشته است: «گفتن این جمله برای کسی که تمام خون و جانش آمیخته به نژاد این مردم (کُردها) است، شاید کمی دشوار باشد اما به هر حال باید واقعیت را پذیرفت، حتی اگر تلخ باشد.
از آغاز عملیات ارتش ترکیه موسوم به عملیات “چشمه صلح” در مناطق شمال و شمال شرق سوریه، علاوه بر انتشار اخبار و گزارشات مختلف، تحلیلهای متفاوتی را تاکنون شاهد بودهایم که در آن احزاب و دستههای سیاسی کُرد پراکنده در کشورهای خاورمیانه نظر و سیاست واحدی درخصوص این اتفاق نداشتهاند، به طور مثال در تازهترین اظهارنظر مسئول ارتباطات شورای ملی کُردهای سوریه اعلام شده که نیروهای پیشمرگ “روژ” وابسته به این شورا که عمدتاً در اقلیم کردستان (عراق) آموزش دیده و تجهیز شدهاند حاضر به جنگ علیه ترکیه در دفاع از مناطق کردنشین سوریه نیستند، که این خود نشان از تضارب آراء بین کُردها درخصوص چگونگی مواجهه با این اتفاق را دارد.
در اینجا برای این که بیشتر به ماهیت این موضوع پی ببریم، لازم است مروری اجمالی به سیر تاریخی ارتباط کُردها در ترکیه با اردوغان و حزب عدالت و توسعه داشته باشیم.
اردوغان چگونه پلههای ترقی سیاست را طی کرد؟
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ۶۵ ساله جمهوری ترکیه و رهبر حزب حاکم عدالت و توسعه، زندگی سیاسی خود را از دهه ۷۰ میلادی با پیوستن به حزب سلامت ملی ترکیه (MSP) که حزبی اسلامگرا بود و در سال ۱۹۷۲ توسط “نجمالدین اربکان”، نخست وزیر سابق ترکیه تاسیس شده بود آغاز کرد. پس از آن که حزب سلامت ملی منحل شد و اربکان حزب اسلامگرایی دیگری با نام حزب رفاه (RP) را تاسیس کرد، اردوغان به این حزب پیوست و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد تا در نهایت در سال ۱۹۹۱ به عنوان نماینده پارلمان برگزیده شد.
وی از سال ۹۴ تا ۹۸ میلادی شهردار استانبول بود و با مجموعه کارهای که انجام داد استانبول را به شهری مدرن تبدیل کرد، تا این کارنامه، پشتوانه محکم او برای تاسیس حزب عدالت و توسعه با همکاری عبدالله گل باشد.
این حزب جدید در نخستین انتخابات پس از اعلام موجودیت خود در سال ۲۰۰۲ توانست به پشتوانهی شعارهای تبلیغاتی متفاوت و اعتمادی که به واسطه پیشبرد پروژههای شهری اردوغان در استانبول پیدا کرده بود، بیش از ۳۴ درصد آراء برای کرسیهای پارلمان ترکیه را از آن خود کند تا اردوغان در سال ۲۰۰۳ به عنوان نخست وزیر ترکیه برگزیده شود. این پیروزی با کسب حدود ۴۲ درصدی آراء در انتخابات محلی کامل شد و با اعتماد نو به نقل از برنامههای کوتاه مدت اردوغان در سال ۲۰۰۷ و در انتخابات بعدی تبدیل به یک پیروزی درخشانتر هم شد.
اردوغان تا انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۱ برای سه دوره متوالی نخستوزیر ترکیه باقی ماند و در سال ۲۰۱۴ در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه شرکت کرد تا با ۵۲ درصد آراء بر صندلی ریاست جمهوری ترکیه نیز تکیه بزند.
رئیس جمهور ۶۵ ساله ترکیه تاکنون و در دوران زمامداری خود، ۳ بار تغییرات قانون اساسی را به همه پرسی گذاشته که هر بار نیز با حمایت بسیاری از مردم ترکیه از جمله قشر بزرگی از کُردهای این کشور توانسته است اکثریت آراء را نیز به دست بیاورد.
کُردهایی که در ترکیه انکار میشدند ولی…
کُردها در حدود یک پنجم جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند. این یعنی اندکی بیش از نیمی از جمعیت همه کُردها در کشورهای دیگر منطقه. کُردها در استانهای “آگری”، “تِبلیس”، “بینگول”، “دیاربکر”، “حکاری”، “ماردین”، “مَوُش”، “سِرت”، “شانلی اُورفا” و ” وان” که در جنوب شرقی ترکیه واقعند، در اکثریت هستند. این استانها به نوعی فقیرترین و توسعه نیافتهترین استانهای ترکیه را تشکیل میدهند. البته جمعیت قابل توجهی از کُردها در شهرهای برگ ترکیه یعنی استانبول، آنکارا و ازمیز نیز ساکن هستند، به نحوی که استانبول بیش از هر شهر دیگر در جهان جمعیت کُرد زبان دارد.
کُردهای ترکیه از دیرباز علی رغم حمایت آنها از امپراطوری عثمانی در جنگ اول جهانی و حمایتشان از جنگ استقلال ترکیه در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲؛ همواره از جانب حکومتهای مختلف ترکیه، در معرض انکار، سرکوب و تلاش برای نابودی قرار داشتند تا سال ۱۹۹۰ حزب کار خلق (HEP) به عنوان یک حزب کُردی تاسیس شد و سال ۱۹۹۱ که “سلیمان دمیرل” نخست وزیر ترکیه شد، وجود کُردها و مساله کُردها را پذیرفت، وجود اقلیت بزرگی به نام کُرد با هویت و زبان فرهنگ کُردی به طور کامل انکار میشد. همزمان با سرکوب سه قیام عمده کردهای ترکیه [قیام شیخ سعید پیران (۱۹۲۵)، قیام منطقه آرارات (۱۹۲۷-۱۹۳۰) و قیام دَرسیم ( ۱۹۳۶-۱۹۳۸ )]، مصطفی کمالپاشا (آتاتورک با دوره زمامداری ۱۹۲۳ تا ۱۳۹۸) همه مدارس، نهادها، انتشارات و اماکن مذهبی کردها را تعطیل و ممنوع اعلام کرد. کُردها در ترکیه تا اویل دهه ۹۰ میلادی و با شدت کمتری تا اوایل سال ۲۰۰۰ نمیتوانستند آزادانه به زبان مادری خود بنویسند و بخوانند. آنها حتی از پوشیدن لباس کُردی در شهرهای بزرگ و حتی در نزدیکی این شهرها منع میشدند. این محدودیتها حتی تا سال ۲۰۰۲ که پارلمان ترکیه حق آموزش به زبان کُردی (اگرچه این قانون هیچگاه اجرایی نشد) و انتشار مطبوعات کُردی را به رسمیت شناخت، اعمال میشد.
به هر حال کُردها به عنوان یک اقلیت نژادی رسمی ترکیه هنوز در قانون اساسی این کشور جایگاهی ندارند و واژه “ترک” به همه شهروندان این کشور فارغ از نژاد، قومیت، زبان و مذهب اطلاق میشود.
با وجود این سیاست ضد کُردی، اقدامات حکومتهای پیدرپی ترکیه تنها در انکار خلاصه نمیشد. تشویق و تهدید کُردها برای مهاجرت به مناطق غربی ترکیه که از مناطق کردنشین آبادتر بودند، ممانعت از توسعه این مناطق برای فشار بیشتر به آنها، قانون وضعیت فوقالعاده در بسیاری از مناطق کُردنشین از سال ۱۹۸۷، در کنار ممنوعیت زبان و فرهنگ کُردی، تلاشی بوده برای نابودی هویت و جمعیت کردها و تغییر بافت قومی مناطق جنوب شرق ترکیه.
مبارزات سیاسی و قانونی کُردها نیز که میتوان گفت از سال ۱۹۹۰ با تاسیس حزب کار خلق آغاز شد، همواره در معرض سرکوب و فشار بوده است. این حزب در سال ۱۹۹۳ غیر قانونی اعلام شد. ” لیلا زانا” نماینده کُرد پارلمان ترکیه به خاطر تکلم به زبان کُردی در پارلمان به ۱۰ سال زندان محکوم شد. حتی حزب دموکراتیک خلق (HDP) که به عنوان حزبی قانونی در ترکیه فعالیت میکند، نمایندگان و اعضاء آن از جمله “صلحالدین دمیرتاش” و “فیگن یوکسکداغ” به خواست اردوغان و حزب عدالت و توسعه دستگیر، محاکمه و زندانی شدند.
رابطه کُردها در ترکیه با اردوغان چگونه است؟
علی رغم همه فشارهایی که کُردها در ترکیه تاکنون متحمل شدهاند، حمایت آنها از اردوغان از ابتدای ظهور وی در صحنه عالی سیاست ترکیه چشمگیر بوده است. در همه انتخاباتهای که پیروزی از آن اردوغان و حزب وی بوده رای بیشماری از کُردها به نفع اردوغان به صندوق ریخته شده است. برای نمونه در همه پرسی ۱۶ آوریل ۲۰۱۷ که تغییرات قانون اساسی با رای مثبت مردم به تصویب رسید، علیرغم مخالفت حزب کُردی HDP و بسیاری از سیاستمداران و نخبگان کُرد، رای مثبت کُردها نقشی اساسی در پیروزی اردوغان داشت. رای مثبت به تغییرات مورد نظر اردوغان در سه استان کردنشین بالاتر از ۷۰ درصد، در ۲ استان بالاتر از ۵۰ درصد و در ۴ استان بالاتر از ۴۰ درصد بود.
رابطه کُردهای ترکیه را با اردوغان و عموماً با هر سیاستمدار دیگر از جمهوری ترکیه، میتوان بر مبنای انتظاراتی در سه محور اصلی ارزیابی کرد. معیشت، اسلام و هویت کُردی. البته این بدان معنی نیست که عوامل دیگری در این میان وجود ندارند، بدون تردید این رابطه تحت تاثیر عوامل زیادی قرار گرفته و خواهد گرفت، اما باید این واقعیت را پذیرفت که این سه عامل بسیار بیشتر از عوامل دیگر تاثیر گذار هستند.
اقتصاد ترکیه در دهه ۹۰، یک اقتصاد بحرانزده و ویران بود که با کاهش فاحش ارزش لیر در سال ۱۹۹۷، تورم ۱۰۰ درصدی را تجربه کرد. در این میان شرق و جنوب شرقی ترکیه که از سایر مناطق این کشور فقیرتر و توسعه نیافتهتر بودند، شرایط بسیار سختی را تجربه میکردند. اردوغان با اجرای اعتماد نو به نقل از برنامه کلان اقتصادی، جذب سرمایهگذاری خارجی، حرکت به سمت صنعتی شدن و گسترش صنعت گردشگری به اقتصاد آشوبزده ترکیه سر و سامان داد و توانست تولید ناخالص ملی ترکیه را از ۲۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ به بیش از ۸۵۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ برساند و نام ترکیه را به عنوان هفدهمین اقتصاد برتر دنیا مطرح نماید. این تحول اقتصادی وضعیت مناطقی که کردهای ترکیه در آن ساکن بودند را نیز هر چند کمتر از سایر مناطق، بهتر کرد و باعث به وجود آمدن یک طبقه متوسط شهری محافظهکار پُرجمعیت از کُردها شد که خطر انتخاب شدن کسی به غیر از اردوغان و حزبش به یک دغدغه بسیار جدی برای آنها تبدیل شده بود.
اوضاع معیشتی کُردها برخلاف سایر مناطق ترکیه علاوه بر مشکلات اقتصادی، تا پیش از سال ۲۰۰۲ تحت تأثیر یک عامل دیگر نیز قرار داشت که قانون وضعیت فوقالعاده بود. “عبدالله اوجالان” در سال ۱۹۷۸ حزب کارگران کردستان (PKK) را تأسیس کرد و از سال ۱۹۸۴ مبارزۀ مسلحانه علیه حکومت ترکیه را آغاز کرد. برای مبارزه با PKK و رواج فزایندۀ آن در مناطق کردنشین ترکیه، از سال ۱۹۸۷ قانون وضعیت فوقالعاده بر این مناطق حاکم شد و زندگی و اقتصاد کُردها را بیش از پیش تحت تأثیر قرار داد. قانون وضعیت فوقالعاده تا سال ۲۰۰۲ بر بیشتر مناطق کردنشین ترکیه حاکم بود و در این سال حزب عدالت و توسعه این قانون را ملغی اعلام کرد. شاید بتوان تفاوت میزان آرای حزب عدالت و توسعه در استانهای کردنشین در دو انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۵ را بر همین اساس تفسیر کرد.
در کنار گرهخوردن مسائل اقتصادی و معیشتی کُردها به حضور حزب عدالت و توسعه در راس هرم قدرت ترکیه، موضوع پایبندی اردوغان به هویت اسلامی و ترجیح آن به سکولاریسم در ترکیه از جمله مواردی است که رابطه اردوغان و کُردها را در شرایط خاص قرار میدهد.
اردوغان مسلمان سنی و مانند استاد خود “نجمالدین اربکان” از اعضای طریقت “نقشبندی” است. وی از ابتدای فعالیت سیاسی خود در حزب اسلامگرا فعالیت داشته و خود بنیانگذار یک حزب اسلامگرا است. اگرچه سکولاریسم همچنان از اصول اصلی قانون اساسی ترکیه است، اما میتوان ادعا کرد اردوغان به تنهایی چهرهی ترکیه را از یک کشور سکولار به یک کشور اسلامی تغییر داده است؛ نکتهای که از نظر کُردهای سنی مُتدیّن و محافظهکار ترکیه که بسیاری از آنها نیز از طریقت “نقشبندیه” هستند بسیار قابل توجه است و این امید را در آنها به وجود آورده است که وی احیاء کننده ارزشهای اسلامی رو به اُفول جامعه ترکیه باشد.
علاوه بر این موارد در سال ۱۹۹۹ میلادی و در جریان باز شدن پرونده نامزدی عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، با توجه به این که یکی از شرایط عضویت قطعی این کشور یافتن راهحلی قانع کننده برای مساله کُردها بود، اردوغان کسی بود که در این مقطع حساس برای کردها، زمام امور را در دست گرفت و تعهد خود را نسبت به دستیابی به معیارهای اتحادیه اروپا، از جمله در مورد مساله کُردها نشان داد.
با توجه به این که کُردها در ترکیه به مانند هر قوم دیگری به دنبال دستیابی به هویت و حقوق خود بوده و هستند و قانون معطل مانده و مصوب سال ۲۰۰۲ را که آزادی قابل توجهی در استفاده از زبان کُردی به کردها در ترکیه میداد را توسط اردوغان در سال ۲۰۰۹ اجرایی شده میدیدند، استقبال بیشتری به وی و اعتماد نو به نقل از برنامههای او نشان دادند تا او به پشتوانه رای آنها همچنان اعتماد نو به نقل از برنامههای خود را برای قدرتمند کردن ترکیه در منطقه پیش ببرد.
از این سال به بعد استفاده از زبان کردی در رسانهها و مطبوعات ترکیه آزاد شد، نامهای ترکی شده برخی شهرها و روستاها مجدداً کُردی شد، موسیقی کردی مجاز شد، منع پوشش کُردی از میان رفت و تغییرات به نفع کردها همگی توسط اردوغان انجام گرفت. این تغییرات که در تاریخ ترکیه بیسابقه بود تا آنجا پیش رفت که در ساختار حزب عدالت و توسعه، کردها تا سطح وزیر و معاون حزب بالا آمدند و شاید به همین دلیل بود که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ با وجود کاندیداتوری “صلاحالدین دمیرتاش”، اردوغان در استانهای کُردنشین بیشترین آراء را از آن خود کرد.
حرف آخر
هر چند که در سالهای اخیر پشتپا زدن اردوغان به بسیاری از توافقات خود با رهبران کُرد، شرایط سختی را برای این جامعه بزرگ از ترکیه به وجود آورده است ولی مرور این مسیر تاریخی یک واقعیت را پیش روی ما میگذارد و آن این است که در بسیاری از مواقع مسیر مردم کُرد با رهبران آنها بعضاً از هم جدا بوده است که نمونه اخیر آن همین انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ ترکیه و پیشتازی اردوغان نسبت به رقیب کُرد خود آن هم در استانهای کردنشین است. همین تفاوت دیدگاه را میتوان در میان کُردهای سوریه و عراق نیز پیدا کرد که در آنها در حالی که مردم کُرد بیشتر به دنبال شرایطی آرام و به دور از جنجال و هیاهو برای ادامه زندگی بودهاند، رهبران آنها به دنبال منافع سیاسی و استفاده از جایگاهشان برای رسیدن به مطامع خود بودهاند.
در جهان سیاست، احساسات معنایی ندارد و این عقل و منطق استوار بر فضای گفتوگو با حفظ منافع ملی و حتی مشترک است که مسیر آرامش و سعادت را پیش روی هر ملت و قومی قرار میدهد.
بنا به جبر جغرافیا، کُردها همواره در سرزمینهایی پراکنده بودهاند و هیچگاه (بنا به دلایل بسیار زیاد که پرداختن به آن در این نوشتار نمیگنجد) تبدیل به یک کشور و یک دولت مرکزی نشدهاند و در اکثر مواقع رهبران کُرد نیز سعی داشتهاند به جای تشکیل یک ملت با فرهنگ غنی و مردمی با دانش، با تصمیمگیریهای بعضاً احساسی، هویت خود را در همهپرسی برای استقلال و تشکیل یک کشور و مواردی از این دست آن هم با جنگ جستجو کنند؛ اتفاقی که باعث شده تا متاسفانه کشورهای فرامنطقهای از این مردم غیور و دلیر به عنوان یک کارت در بازیهای سیاسی خود استفاده کنند.
تهاجم نظامی ترکیه به شمال سوریه و جنگ با کُردهای این منطقه، تاکنون هزینههای بسیار زیادی را برای ترکها ایجاد کرده است، با این حال تجربه نشان داده که رهبر سرسخت ترکیه به راحتی از نقشه خود برای تامین مصالح و امنیت کشورش دست بر نمیدارد و همین امر وضعیت این منطقه از جهان را روز به روز سختتر میکند. اردوغان که یکی از اهدافش از آغاز این جنگ قطع ارتباط کردهای شمال سوریه با گروه پ.ک.ک میباشد، مطمئنا اگر این اطمینان را حاصل کند که گروههای کُرد سوریه تهدیدی برای کشورش نیستند، در فضای گفتوگو و البته با گرفتن برخی امتیازات حاضر به نشستن پای میز مذاکره خواهد بود؛ راه حل و راهبردی که کُردها نه تنها با ترکیه بلکه با تمامی همسایگان خود میتوانند آن را آغاز کنند و به جای تشکیل کشور به فکر تشکیل یک ملت باشند.
کُردها چه بخواهند و چه نخواهند بنابر همان جبر جغرافیایی جزیی از کشورهای ترکیه، ایران، سوریه و عراق خواهند بود و باید برای ادامه حیات خود در فضایی آرام و به دور از جنگهای بیفایده در سایه اعتماد رهبران و دولتمردان کشورهای ذکر شده با فرهنگ و تمدن بسیار غنی خود مایه مباهات جامعه بشری در این منطقه از جهان باشند، همانطور که تا پیش از این نیز به سهم خود بودهاند.»
انتهای پیام