دختر محسن شریف با اشاره به عشق وصف ناشدنی که بین او و پدر وجود داشته، به ایسنا گفت: صحبت در مورد پدرم که سراسر وجودش گوهری سبز بود و نگینی بی همتا، تمام وجودم را بابت نداشتنش آتش میزند. در نظر من او فقط جسمش به خاک سپرده شد اما روح نازنینش لحظه ای از من جدا نبوده است.
سوگند شریف ادامه داد: عشقی که بین ما بود وصف نشدنی ست و می توانم بگویم تنها عشق واقعی زندگی من پدرم بود که برق چشمانش گواه این عشق راستین بود.
او با اندوه آشکاری می گوید: جدیت و اقتدار پدرم در میان خانواده نه به واسطه مرد بودنش -که هیچگاه اعتقادی به مردسالاری نداشت- بلکه به دلیل نگرانی های پدر بودنش همراه با حسی ناب و خاص خودش که از عمق چشمان پرفروغش نثار خانواده میکرد، نمایان بود.
یادگار شریف با اشاره به اینکه پدر تجربه تلخ داغ فرزند را تا آخرین نفسهای با ارزشش با قامتی خمیده حمل کرد، گفت: پیگیری فعالیتهای اجتماعی در قالب هنر و پرورش افکار هنری جوانان در کشف استعداهای نهفته شان، نظم و ادب در کلام و رفتار و تاکید بر بودن ارزشها و صبوری در پیشامدهای خواسته و ناخواسته جبر زندگی از او انسانی بی نظیر ساخته بود… متاسفم که دستانم دستان پر مهرش را کم دارد. آخرین نگاه پر مهرش آغاز غم انگیز ترین روزهای من بود. به امید دیدار هر چه زودتر من و پدرم…
به گزارش ایسنا، محسن شریف نویسنده بوشهری (تولد ۵ آذر ۱۳۱۵-وفات ۸ مهر ۱۳۹۵) تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سعادت بوشهر و دوران متوسطه را در مدارس دارالفنون، اسکندری و رضاشاه تهران گذراند.
رمانهای “فصلهای تکراری” (انتشارات نوشتار ۱۳۶۹)، “سالهای صبر” (انتشارات نیم نگاه ۱۳۷۹)، “تب نوبه” (انتشارات افراز، ۱۳۹۴) و مجموعه داستانهای “آس نحس” (انتشارات قلمرو ۱۳۷۷) و “ورار” (انتشارات نیمنگاه ۱۳۸۱) از جمله آثار شریف بوده و همچنین مقالات و نوشتههای پراکندهای از او در نشریات به چاپ رسیده است.
علی باباچاهی، شاعر و نویسنده بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۵) درباره شریف نوشته است: “شمال و جنوب و شرق و غرب کم ندارند از فکر، از متفکر، از شاعر و نویسنده و… با کلیتی رو به روییم که محسن شریف نیز در آن سهم داشت و این کم چیزی نیست!
شریف اما غالبا درخت خودش را آب میداد، در سایه خودش مینشست !…بیاعتنا نبود به آنچه میگذرد در اطرافش! «من» خود را خط نمیزد. نامریی بود ظاهرا… این من، رویتپذیر بود اما به طرقی دیگر !
صوفی و عارف نبود و گوشهگیر نیز !
در حاشیه نبود. بر حاشیه میزیست. نمیخواست (نمیتوانست؟) تماشاگه اهل راز باشد! اهل مصاحبه هم نبود، نه اینکه گرداگرد خانهاش را میکروفنها محاصره کرده باشند. نیازی نیز نداشت که اینگونه باشد و بنماید .
در نوشتن نیز مینوشت بهگونهای که گویا نمینوشت! اهل این نبود که پیش از نوشتن، بستههای کاغذهای سفید را به این و آن نشان دهد که من آنم و اینم که در آیندهای نزدیک، روزگار این سفیدها را سیاه خواهم کرد !
مقطعنویس بود و «سنگین گذر!»
در عاشقیتی بیحرف و حدیث، مینوشت. فضای کارش، وهمآلود بود به قدری که گاه سرنخ روایت از دست خواننده فرار میکرد، تا جایی که وجه عمدهی روایتهایش را خود ارجاع مینمود و قابل تاویل !
رفیقی گفت: جای شریف را در جنوب، کسی پر نمیکند!”
سال ۸۸ وقتی دو ناشر یکی از رمانهای محسن شریف را به دلیل پیچیدگی روایت و متن داستانی و در نتیجه دشواری چاپ و نشر آن، برای او پس فرستادند، شریف در گفتوگویی عنوان کرد: «گفتند که رمان سختخوانی است و دارای روایت داستانی پیچیدهای است و از نوع داستانهای معمول و متداول نیست. من این را قبول دارم اما سبک نوشتاری و فکر کردن من اینگونه است و بقیه کتابهایم را نیز همینگونه تبآلوده نوشتهام…»
احمد آرام، داستان نویس بوشهری در یادداشتی به مناسبت درگذشت محسن شریف (منتشر شده در روزنامه فرهیختگان–۱۳۹۶) نوشته است: “بدونشک محسن شریف نویسندهای خاص بود که خوانندهاش را منتظر نمیگذاشت تا داستانی اتفاق بیفتد؛ و آنچه خواننده میخواند قطعهای از یک رویداد مهآلود بود؛ یا حواشیای تلخ پیرامون داستانهایی که نمیخواست نقل کند. چیزی که به خواننده میرسید توصیف ارتباط آدمها در جهانی رو به تاریکی بود، که در برشهای منقطع و پازلمانند به خواننده نزدیک میشدند…”
همچنین رضا معتمد، روزنامه نگار و فعال سیاسی بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۶) به مناسبت پنجم آذر زادروز این هنرمند نوشت: “شریف، بی گمان یکی از شخصیت های اثرگذار فرهنگی و ادبی استان ما است نه فقط به خاطر داستانهایی که نوشته و رمانهایی که چاپ کرده است و همه نیز از جایگاه ارزشمندی از لحاظ ساخت زبانی و محتوایی برخوردارند. بلکه اثرگذاری او در عرصه فرهنگی استان ما از وجه دیگری نیز برخوردار است و آن نقش ارزشمند شریف در ایجاد نهادهای فرهنگی و بنیان های مردم نهاد ادبی است.
این نقش اثرگذار شریف، پیامدهای بسیار مهمی از جمله کشف و پرورش استعدادهای جوان ادبی داشته است. انجمن اهل قلم که محسن شریف یکی از بنیان گذاران آن بود و از سالهای پایانی دهه هفتاد شمسی پایه گذاری شد و تا اواسط دهه هشتاد نیز تداوم یافت، نقشی بسیار مهم و کارساز در حیات فرهنگی و ادبی استان ایفا کرد. این انجمن نه تنها در پرورش استعدادهای جوان بلکه در بزرگداشت مفاخر ادبی استان نیز سهمی بهسزا داشت.
در تمام این سالها استاد محسن شریف، با تمام توان و سرمایه، در اداره سزاوارانه و موثر این انجمن کوشید و از هیچ چیز حتی بذل سرمایه های شخصی و تحمل برخی هزینه ها نیز فروگذاری نکرد.
او عاشق دلسوخته میراث فرهنگی و ادبی دیار خود بود و در تحمل مشقات و رنج ها، منت گذار هیچ کسی نبود.
کوچ غریبانه او در مهرماه سال گذشته آن هم پس از تحمل رنج چند ساله بیماری، ضایعه ای بزرگ برای فرهنگ استان بوشهر بود.”
گفتنی است پیش از غروب آفتاب امروز ۸ مهر ماه، و همزمان با سومین سالگرد مانایاد «محسن شریف»، جمعی از اهالی فرهنگ و هنر با قرار مهربانی، بر سر آرامگاه این هنرمند فقید در قطعه هنرمندان بهشت صادق بوشهر گرد هم آمده و یاد و خاطره او را گرامی داشتند.
بر روی سنگ مزار ابدی زنده یاد محسن شریف، بیتی از این بزرگ مرد صبور با امضای خودش حک شده است:
“… تمام زندگی قصه اند و خوانده می شوند
فصل به فصل آدمی و جُرعه به جُرعه…”
انتهای پیام