طعمه گرگ‌های خارج‌نشین

به گزارش ایسنا، سید ابوالحسن بنی‌صدر فرزند آیت‌الله نصرالله بنی‌صدر که از روحانیون بانفوذ همدان بود در سال ۱۳۱۲ به دنیا آمد. او در دانشگاه تهران، در رشته‌های اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بود. بنی‌صدر رهبری گروه کوچکی از دانشجویان مخالف شاه را به‌عهده داشت و دو بار به خاطر فعالیت‌های سیاسی دستگیر و روانه زندان شد و پس از مجروح شدن در قیامی ناموفق علیه حکومت در خرداد ۱۳۴۲، کشور را ترک کرد و عازم فرانسه شد و در دانشگاه سوربن دکترای اقتصاد گرفت.

با ورود پرواز انقلاب به تهران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از پاریس، بنی‌صدر یکی از کسانی بود که در پله‌های هواپیما دیده شد. با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و تشکیل دولت موقت با نخست‌وزیری مهدی بازرگان، بنی‌صدر ابتدا در تیر ۵۸ به معاونت وزارت اقتصاد و دارایی رفت و با کناره‌گیری دولت موقت و تشکیل دولت شورای انقلاب در آبان ۵۸ به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب شد. همچنین او از ابتدای بهار ۱۳۵۸ به عضویت شورای انقلاب درآمد.

برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری فرصت خوبی بود تا بنی‌صدر که به گفته برخی از نزدیکانش از پیش از انقلاب سودای قدرت در سر داشت به آرزویش برسد. به خصوص که امام (ره) روحانیون را از کاندیداتوری در انتخابات منع کرده بودند و همین موضوع باعث شد تا بنی‌صدر حمایت تشکل بانفوذی مثل جامعه روحانیت مبارز را هم پشت سر خود داشته باشد. سرانجام سید ابوالحسن بنی‌صدر در انتخابات بهمن ۱۳۵۸ با کسب نزدیک به ۱۱ میلیون رأی مردم (۷۶ درصد آرا) در رقابت با کاندیداهایی مثل حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطب‌زاده، کاظم سامی، محمد مکری، حسن غفوری‌فرد و حسن آیت به عنوان اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.

ریاست جمهوری بنی‌صدر رسماً از ۱۵ بهمن ۵۸ که وی در برابر امام خمینی سوگند یاد کرد، آغاز شد. در مراسم تنفیذ، امام (ره) طی سخنانی فرمودند: «من از آقای بنی‌صدر می‌خواهم که مابین قبل و بعد از ریاست جمهوری در احوال روحی‌شان تفاوتی نباشد.» ایشان افزودند: «تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی.»

در ۳۰ بهمن ۵۸ هم رهبر انقلاب اسلامی در حکمی بنی‌صدر را به سمت فرمانده کل قوا منصوب کردند. در این حکم آمده بود:

«بسم الله الرحمن الرحیم‌
جناب آقای بنی‌صدر، رئیس جمهور ایران‌
در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب می‌شوید. امید است با شایستگی که جنابعالی دارید امور کشوری و لشکری و قوای مسلح به نحو شایسته و با موازین اسلامی جریان پیدا کند. از خداوند تعالی توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامی خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی»

اما اختلافات بنی‌صدر با برخی از انقلابیون و اطرافیان امام (ره) از همان ابتدای تصدی ریاست جمهوری وی آشکار شد. با برگزاری انتخابات دوره اول مجلس در اسفند ۵۸ و اردیبهشت ۵۹، لیست مورد نظر بنی‌صدر از لیست مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی شکست خورد تا مجلس با اکثریت مخالفان بنی‌صدر تشکیل شود. نخستین تقابل در انتخاب نخست‌وزیر رخ داد که مجلس گزینه مورد نظر بنی‌صدر را قبول نکرد و او به ناچار تن به نخست‌وزیری محمدعلی رجایی داد.

تقابل میان نیروهای مشهور به خط امام (ره) که عمدتاً از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند و بنی‌صدر پس از انتخاب نخست‌وزیر و کابینه نیز همچنان ادامه یافت و در زمستان ۵۹ دور تازه‌ای از منازعات شروع شد. در آخرین روزهای پاییز ۵۹، سخنرانی احمد سلامتیان و حسن لاهوتی اشکوری از یاران نزدیک بنی‌صدر در مشهد باعث مناقشات و درگیری‌هایی بین هواداران دو گروه شد و در اسفند ماه همان سال نیز با سخنرانی ۱۴ اسفند رئیس‌جمهور در دانشگاه تهران، این منازعات شدت گرفت.

از طرفی نحوه مدیریت جنگ توسط بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا از دیگر مواردی بود که انقلابیون نسبت به آن انتقادات شدیدی داشتند. همچنین بنی‌صدر با آیت‌الله سید محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور اختلافات شدیدی داشت و عملاً قوه مجریه در مقابل دو قوه مقننه و قضاییه قرار گرفته بود. بنی‌صدر در انحلال دادگاه‌های انقلاب، سپاه پاسداران و کمیته‌ها و همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضائیه و رادیو و تلویزیون موفق نبود و هر روز تنش او با سران نظام بیشتر می‌شد. به‌خصوص که در نشریه خود یعنی روزنامه انقلاب اسلامی حملات تندی را متوجه بزرگان انقلاب می‌کرد.

با شدت گرفتن اختلافات در نوروز ۶۰، هیئتی از سوی حضرت امام خمینی، مسئول رسیدگی به اختلافات پیش آمده شد و به روزنامه‌ها اخطار شد که از انتشار مواردی که باعث آشوب می‌شود، خودداری کنند، اما شروع کار این هیئت، هیچ تأثیری در جلوگیری از توسعه تحریکات و اغتشاشات نداشت. در این میان روابط میان بنی‌صدر با سازمان مجاهدین خلق گسترده‌تر شد. این‌چنین بود که مجاهدین خلق در ۱۸ خرداد ۶۰، حمایت کامل و یکپارچه خود را از بنی‌صدر اعلام و به نهادهای انقلابی و مسئولان حمله کردند.

با بالا گرفتن اختلافات و حمایت آشکار سازمان مجاهدین خلق که عملاً مقابل جمهوری اسلامی صف‌بندی کرده بودند و شکست‌ها، پیاپی در جبهه‌ها و همکاری نکردن بنی‌صدر با نیروهای نظامی حاضر در جنگ، در ۲۰ خرداد ۶۰ امام خمینی (ره) به استناد بندهای ذیل اصل ۱۱۰ قانون اساسی، ‬ در حکمی خطاب به ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، بنی‌صدر را از سمت فرماندهی کل قوا عزل کردند. در این حکم یک‌خطی آمده بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم. ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران. آقای ابوالحسن بنی‌صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده‌اند. ‬ روح اللَّه الموسوی الخمینی»

با برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا از سوی امام (ره) تقریباً تکلیف مخالفان او مشخص شد و این اتفاق نشان داد که امام هم با نوع مدیریت رئیس‌جمهور موافق نیستند. در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ مخالفان وی ضمن برگزاری تظاهراتی در پایتخت خواهان عزل او از ریاست جمهوری شدند. از طرفی طرح بررسی کفایت سیاسی او ذیل بند دوم اصل ۸۹ قانون اساسی در مجلس کلید خورد و در ۲۶ خرداد ۱۳۶۰، دو فوریت طرح نمایندگان مجلس برای ارزیابی کفایت سیاسی رئیس‌جمهور وقت در مجلس به تصویب رسید و این طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت.

بارزترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر از سوی نمایندگان مجلس “موضع‌گیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضدانقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضائیه و عدم درک صحیح از بدیهی‌ترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا” اعلام شد.

سازمان مجاهدین خلق در روزهای قبل بارها نسبت به بروز وقایعی که در صورت سقوط دولت بنی‌صدر محتمل است هشدار داده بود. برخی با توجه به نپذیرفتن خلع سلاح از سوی مجاهدین، بیانیه‌های آخر این سازمان را اعلان جنگ به نظام و زمینه‌چینی برای آغاز مبارزه مسلحانه علیه انقلاب ارزیابی می‌کردند.

اکبر هاشمی‌رفسنجانی، رئیس وقت مجلس در خاطرات روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ می‌نویسد: «طرح عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر در دستور بود. آقای مهندس سحابی به عنوان اولین مخالف می‌خواست ایراد آئین‌نامه‌ای به دستور کار بگیرد که موفق نشد، سپس مخالفان و موافقان صحبت کردند. مخالفان حرفی برای گفتن نداشتند. خودشان را هم مخالف بنی‌صدر قلمداد می‌کردند و هم مخالف عزل او. موافقان هم با اینکه حرف حسابی زیاد داشتند خوب صحبت نکردند.»

تاکید معاون نظارت و بازرسی دیوان عالی کشور بر لزوم تنظیم مبایعه‌نامه کتبی در معاملات/ شهروندان نظم معاملات را رعایت کنند
هم اکنون بخوانید

در این جلسه علی‌اکبر دهقان نماینده تربت‌جام، عطاری، شهریاری نماینده رودباران بوشهر، همتی نماینده مشکین‌شهر، مجید انصاری و علی‌اکبر ولایتی (واکنش به معین‌فر) به عنوان موافقان عزل بنی‌صدر سخن گفتند و عزت‌الله سحابی و علی‌اکبر معین‌فر هر چند حامی بنی‌صدر به حساب نمی‌آمدند اما هر یک از زاویه‌ای با برکناری اولین رئیس‌جمهوری از در مخالفت درآمدند.

همزمان با آنچه در صحن می‌گذشت بیرون ساختمان پارلمان نیز فضای خاصی حاکم بود. از یک سو گروه‌های حامی بنی‌صدر خود را برای راهپیمایی و رویارویی خیابانی در بعدازظهر ۳۰ خرداد آماده می‌کردند و از دیگر سو گروه‌های موسوم به حزب‌الله با تجمع در مقابل مجلس خواستار تسریع برکناری رئیس‌جمهور بودند.

این طرح روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هم ادامه پیدا کرد. در جلسه مجلس قرار بود امامی کاشانی به عنوان موافق برکناری سخن بگوید بود اما وی وقت خود را به سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها داد. بعد از موسوی خوئینی‌ها، فواد کریمی دیگر نماینده مجلس با اشاره به اسناد به دست آمده از سفارت تسخیرشده آمریکا گفت: «در بخشی از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی سفارت آمریکا طرحی به چشم می‌خورد که در ضمن آن طرح به‌عنوان سیاست کوتاه مدت آمریکا در ایران گفته می‌شود که باید زمینه بر روی کار آمدن دولتی بعد از دولت موقت فراهم شود که آن دولت: ۱- ناسیونالیسیت و مخالف روحانیت باشد، ۲- میانه‌رو مذهبی یا به تعبیر سند دیگر مذهبی لیبرال باشد، ۳- از حملات بکاهد و قابل سازش با آمریکا باشد. بدین منظور سفارت آمریکا در جهت نفوذ در دستگاه‌های دولت موقت و همچنین زمینه‌سازی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس کوشش می‌نماید…»

پس از وی هادی غفاری، رشیدیان نماینده آبادان، حجتی کرمانی، امامی کاشانی و حسن روحانی هم به بیان سخنان خود درباره عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر پرداختند. اما مهم‌ترین نطق روز دوم که به نوعی مواضع حزب جمهوری اسلامی را در قبال بنی‌صدر و طرح عدم کفایت سیاسی وی بیان می‌کرد، نطق آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای بود. این نطق نسبتاً طولانی در حقیقت فضای مجلس را برای رأی عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری وقت آماده کرد و تیر خلاص را به دولت اولین رئیس‌جمهور شلیک کرد.

امام جمعه وقت تهران سخنان خود را با آیه‌ای از قرآن به این مضمون شروع کرد که “اگر منافقان در کنار شما بمانند و به جهاد با دشمن بیایند جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود و در میان صفوف شما تفرقه و تشتت خواهند افکند” و سپس ادامه داد: «در این لحظات حساسی که یکی از سرنوشت‌سازترین صفحات تاریخ ایران رقم زده می‌شود، از خدا می‌خواهم که مرا به آنچه رضای او است هدایت کند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوی و هوس نگه دارد و اکنون که پس از یک سکوت و بردباری طولانی و دردناک فرصت و تکلیف گفتن و افشا کردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند و یاری کند. مخاطب این سخن شما نمایندگان مردمید و آنگاه همه ملت ایران و بالاخره تاریخ و نسل‌های آینده که در کار ما به دقت و طلبکارانه نظر خواهند کرد و من با این توجه در محضر خدا و در حضور شما و همه کسانی که این سخن را خواهند شنید اعلام می‌کنم که اینجانب آقای بنی‌صدر رئیس جمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاست جمهوری نمی‌دانم.»

وی در بخشی از سخنانش به اظهارات مخالفان طرح عدم کفایت سیاسی اشاره کرد و گفت: «یکی از مخالفان طرح به عنوان دفاع از آقای بنی‌صدر اظهار کردند که مخالفان وی برکناری او از فرماندهی کل قوا را مورد بهره‌برداری قرار داده و جو را متشنج کرده‌اند و مجال سخن برای او نگذاشته‌اند، این برادر محترم گویا فراموش کرده است که آقای بنی‌صدر در پاسخ به اقدام امام در برکناری وی اعلامیه‌ای داد که با اینکه سرشار از کذب و قلب حقیقت بود و در آن مردم را تحریک بر مقاومت در برابر دولت و شورش و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود اجازه یافت که از همین تریبون مجلس خوانده و از طریق رسانه‌های گروهی در سراسر کشور پخش شود و البته پیش از آن از بسیاری از رادیوهای وابسته به شبکه تبلیغاتی صهیونیستی پخش شده بود. اگر آقای بنی‌صدر در مجلس حضور ندارد هستند آقایانی که همان ادعاهای بی‌دلیل و تهمت‌های ناروایی را که بیش از یک سال است آقای بنی‌صدر به استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی و بسیاری شیوه‌های تبلیغاتی کوشیده تا بر ذهن مردم تحمیل کند و بارها در سخنرانی و مصاحبه و مطالب گفته و نوشته و کوشیده تا به خورد ذهن بسیاری از بی‌خبران دهد و البته هرگز موفق هم نشده باز هم تکرار کنند و غیرمنصفانه دیگران را شکنجه‌گر و او را فریاد کننده و دیگران را متعرض و او را مدافع جلوه دهند بله، آقایان جای آقای بنی‌صدر خالی نیست به جز شما که بلندگویان او هستید.»

آیت‌الله خامنه‌ای با بیان اینکه ما از ابتدا هم آقای بنی‌صدر را صالح برای احراز این پست نمی‌دانستیم، خاطرنشان کرد: «با این وجود پس از آنکه انتخاب شد، از او دفاع کردیم. اینجانب در نماز جمعه بارها و بارها از او حمایت کردم و مردم را به حمایت از او دعوت کردم و علیرغم آن همه فشار تبلیغاتی او نسبت به جریان خط امام عکس‌العمل نشان ندادم اما جان کلام اینجا است که وقتی وجود او با استفاده از انواع روش‌های تخریبی برای همین جمهوری به صورت آفتی بی‌علاج درمی‌آید و او در مقام ریاست جمهوری بزرگ‌ترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده آن به بلندگوی مخالفان آن می‌شود، آیا باز هم حمایت از او به معنای حمایت از جمهوری اسلامی است؟»

در این نطق آیت‌الله خامنه‌ای ۱۴ دلیل برای بی‌کفایتی بنی‌صدر را این گونه برشمرد: «۱- عدم احترام به نهادهای قانونی، ۲- رعایت نکردن حرمت جمهوری و رئیس‌جمهور، ۳- استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان، ۴- سیاست‌گرایی به جای حقیقت‌گرایی، ۵- صادق و راستگو نبودن، ۶- بی‌قدر و منزلت کردن امام و امت، ۷- رعایت نکردن حیثیت جمهوری در خارج از کشور، ۸- مشاوران بدنام و مشکوک، ۹- افشای اسرار اقتصادی کشور، ۱۰- ایجاد تشنج در کشور پیش از جنگ، ۱۱- بی‌توجهی به خط رهبری انقلاب، ۱۲- حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد، ۱۳- اخلال‌گری و شورش، ۱۴ خصلت‌های ناپسند فردی از جمله غرور.»

هاشمی‌رفسنجانی که از نطق موافقان طرح عدم کفایت در روز اول بررسی در مجلس راضی نبود، در خاطرات روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ (روز دوم بررسی) درباره این جلسه مجلس می‌نویسد: «امروز موافقان طرح خیلی خوب صحبت کردند. مخصوصاً آقایان موسوی‌خوئینی‌ها و سیدعلی خامنه‌ای و مخالف‌ها بعضی منصرف شدند و بعضی غیبت داشتند و بعضی در موافقت صحبت کردند و رئیس‌جمهور هم که مخفی است، برای دفاع نیامد.»

پس از آن تنها موافق بنی‌صدر در مجلس آن روز به صرافت افتاد تا پشت تریبون برود. او که در مخالفت با طرح عدم کفایت سیاسی در جلسه روز دوم سخن گفت کسی جز صلاح‌الدین بیانی نماینده خواف در مجلس اول و هم‌کلاسی دوران مدرسه بنی‌صدر نبود. بیانی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه “خدایا به من توانایی آن را بده که حقیقت را بگویم و از این جوی که در اینجا ایجاد شده است نترسم”، ادامه داد: «من تا همین ساعت که اینجا بودم قصد صحبت به عنوان موافقت از آقای بنی‌صدر نداشتم. شاید رأی به عنوان موافقت با بنی‌صدر می‌دادم. چون برای من الان ثابت است که ملت ایران هنوز بنی‌صدر را می‌خواهد…»

وی که سخنانش با همهمه در مجلس همراه بود، درباره آنچه در جریان انتخاب نخست‌وزیر اتفاق افتاده بود، با بیان اینکه “اگر من به جای بنی‌صدر بودم، ۱۰۰ مرتبه هم مجلس نخست‌وزیر را رد می‌کرد باز من برای صد و یکمین مرتبه معرفی می‌کردم، تاکید کرد: «من با عدم صلاحیت سیاسی بنی‌صدر موافق نیستم و هنوز او را سیاستمداری مدبر برای ایران می‌دانم.»

قاضی زاده هاشمی: باید اقتصاد را برای سرمایه‌گذاران پیش‌بینی‌پذیر کنیم
هم اکنون بخوانید

بعد از بیانی افرادی چون موحدی ساوجی، محمد یزدی، رنجبر و صادق خلخالی هم پشت تریبون قرار گرفتند و مطالبی را بیان کردند اما به گفته رئیس مجلس ۶۵ نفر برای نطق در روز دوم ثبت‌نام کرده بودند که نوبت صحبت به بسیاری از آن‌ها نرسید. پس از سخنان موافقان و مخالفان، پیش از رأی‌گیری هاشمی رفسنجانی از مرتضی الویری خواست اسامی این نمایندگان را قرائت کند. معادیخواه، آیت، علم‌الهدایی، رشیدیان، ملکوتی، طیبی، باغانی، حججی، هاشمی‌سنجانی، حقانی، روحانی، کیاوش، طباطبائی‌نژاد، عبدخدایی، پرورش، سازگارنژاد، احمد کاشانی، غفاری، مرتضی محمودی، محمد علی محمودی، میریونسی، خاتمی، محمد منتظری، حیدری، مجید انصاری، علی‌اکبر ناطق‌نوری، سیدابوالفضل موسوی‌تبریزی، عبدالکریمی، معصومی، شرافت، متکی، آقارحیمی، فخرالدین حجازی، خلخالی، مصطفی تبریزی، دری نجف‌آبادی، قاسم صادقی، قره‌باغ، رضوی‌اردکانی، مروی، کروبی، نصیری‌لاری، رجبعلی طاهری، عابدین‌زاده، خوشنویس، فخرالدین رحیمی، بشارتی، عرفانی، فخرالدین موسوی، رهامی، الویری، حائری شیرازی انزابی، هاشمیان، بشارت، کمالی‌نیا و تاجگردون از جمله افرادی بودند که نامشان در میان افرادی بود که وقت سخن گفتن درباره طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر را نیافتند.

در حالی که فضای مجلس به دلیل کمبود وقت و عدم امکان نطق گروهی از نمایندگان دچار همهمه شده بود، رئیس مجلس کفایت مذاکرات را اعلام و خواستار رأی‌گیری درباره کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری شد. هاشمی رفسنجانی گفت: «در آئین‌نامه می‌گوید رأی با ورقه است و علنی این رأی به طرح داده می‌شود. طرح “عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور” است، کسانی که با طرح موافقند، یعنی نظرشان این است که رئیس‌جمهور کفایت سیاسی ندارد، رأی سفید را می‌دهند، یعنی کارت سفیدی که اسم پشتش نوشته شده برای کسانی است که معتقدند رئیس‌جمهور آقای بنی‌صدر کفایت سیاسی ندارد، رأی کبود مال کسانی است که مخالف هستند یعنی معتقدند ایشان کفایت سیاسی دارد و زرد مال کسانی است که رأی ندارند و کسانی هم که کارت ندهند و در مجلس حضور داشته باشند، ممتنع حساب می‌شوند. اما ما چون حضور و غیابمان به همین کارت‌هایی است که داده می‌شود خواهش می‌کنم کسانی که رأی ممتنع می‌خواهند بدهند به هرحال کارت زرد بدهند که ما با همین حضور و غیابمان را اعلام می‌کنیم چون ممکن است بعضی از صندلی‌ها ارتباطش با تابلو درست نباشد.»

پس از آن رأی‌گیری درباره سرنوشت رئیس‌جمهوری آغاز شد و بعد از دقایقی هاشمی رفسنجانی رأی را این گونه اعلام کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. انا فتحنالک فتحا مبینا لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ماتأخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطا مستقیماً. جمع افرادی که در مجلس حاضر بودند ۱۹۰ نفر. آرایی که موافق عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر به صندوق ریخته شده ۱۷۷ نفر. رأی مخالف یک نفر…» در این لحظه حضار شعارهایی علیه بنی‌صدر سر دادند و خواستار اعدام وی شدند که هاشمی در واکنش گفت: «آقایان دیگر از این به بعد آقای بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور از قاموس جمهوری اسلامی حذف شده، شعارها برگردد به طرف آمریکا.» و حضار شعار مرگ بر آمریکا سر دادند. این گونه بودکه بعد از برگزاری دو جلسه مجلس در روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ این طرح دو فوریتی با ۱۷۷ رأی موافق، یک رأی مخالف و ۱۲ رأی ممتنع به تصویب رسید و ابوالحسن بنی‌صدر با عنوان عدم کفایت سیاسی از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل شد.

پس از آن هاشمی‌رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به رهبر انقلاب نتایج رأی‌گیری مجلس درباره کفایت بنی‌صدر را به اطلاع ایشان رساند که در بخشی از آن آمده بود «در مورد آقای سید ابوالحسن بنی‌صدر بر این قرار گرفت که “آقای ابوالحسن بنی‌صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد”. به موجب اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم‌الشأن گزارش می‌گردد.»

طبق بند پنج اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عزل رئیس‌جمهور پس از حکم دیوان عالی کشور و یا رأی مجلس شورای اسلامی، از وظایف و اختیارات رهبری است. به دنبال این رأی تاریخی و قاطع مجلس، امام خمینی روز اول تیر ۱۳۶۰ بنی‌صدر را از ریاست جمهوری عزل کردند. امام (ره) پاسخ نامه رئیس مجلس نوشتند:

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنی‌صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.

اول تیر ماه ۱۳۶۰

روح‌اللَّه الموسوی‌الخمینی»

بعد از این اتفاق امام (ره) فرمودند «من بسیار متأسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهوری اسلامی این طور مسائل پیش نیاید و این طور عزل و نصب‌ها نشود؛ لیکن با کمال کوششی که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبان‌های مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران این‌طور نکنند. من الان هم نصیحت می‌کنم آقای بنی‌صدر را به اینکه مبادا در دام این گرگ‌هایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود.»

برکناری اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران با رأی مجلس و تأیید امام (ره) نشان داد که انقلابیون در راه آرمان‌های خود با کسی تعارف ندارند و این اتفاق به نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی بدل شد تا سایر رؤسای جمهور بیش از پیش برای جلب نظر مردم تلاش کنند. پس از آن شورای موقت ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور سید عبدالکریم موسوی‌اردبیلی، محمدعلی رجایی و اکبر هاشمی‌رفسنجانی برای اداره امور اجرایی کشور تشکیل شد.

بنی‌صدر که نزدیک به ۱۷ ماه بر کرسی ریاست جمهوری نشسته بود پس از عزل حدود پنج ماه را در خفا زندگی کرد تا اینکه در هفتم مرداد ۱۳۶۰ با یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ ربوده شده که بهزاد معزی، خلبان شاه آن را هدایت می‌کرد به همراه مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق از مرز ایران خارج شد و با عبور از کشورهای ترکیه، قبرس، یونان و شمال ایتالیا در یک فرودگاه نظامی واقع در حومه پاریس به زمین نشست. رجوی هم که در مدت زندگی مخفی بنی‌صدر از او حمایت می‌کرد در کنار وی وارد فرانسه شد و در آنجا اقامت کرد. گفته شده که بنی‌صدر هنگام ورود به فرودگاه مهرآباد و فرار از کشور، سوار بر اتومبیل وانت و ملبس به لباس زنانه بوده است.

فرار بنی‌صدر یک ماه پس از خلع وی از ریاست جمهوری توسط امام و یک هفته پس از انتخاب شهید محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. بنی‌صدر روز چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۶۰ با یک فروند هواپیمای به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از کشور گریخت. معزی در دیماه ۱۳۵۷ پس از آنکه شاه را به مصر و سپس به مراکش برد، در بازگشت از مراکش با تظاهر به جانبداری از انقلاب اسلامی، وارد کشور شد. فردای آن روز کانال دو تلویزیون فرانسه بنی‌صدر را نشان داد در حالی که سبیلش را تراشیده و در کنار مسعود رجوی، سلامتیان و سرهنگ معزی ایستاده بود. ابوالحسن بنی‌صدر بلافاصله پس از ورود به فرانسه درخواست پناهندگی سیاسی کرد و تا مدت‌ها همچنان خود را رئیس‌جمهور ایران می‌خواند. او اکنون هم در ویلایی در پاریس و تحت تدابیر شدید امنیتی زندگی می‌کند و گهگاه با حضور در رسانه‌های ضدانقلاب به بیان صحبت‌هایی علیه جمهوری اسلامی می‌پردازد. این سرنوشت مردی است که با رأی ۱۱ میلیونی مردم به قدرت رسید اما با اقدامات خود علیه انقلاب نوپای اسلامی زمینه عزل و فرار خود را فراهم کرد.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + 20 =

دکمه بازگشت به بالا