فرامرز سیدآقایی – روزنامه نگار: هنوز بحث مصاحبه رضا رشیدپور با دکتر حسن روحانی رئیسجمهور در فضای مجازی جریان دارد. هنوز نویسندگان فضای مجازی و البته تعدادی از روزنامهها مشغول نقد مصاحبه رئیسجمهورند و بحق معتقدند او باید از حرفهای تکراری، کلی و وعدههای نشدنی دست بردارد. در همین فضای مجازی یکی از فالوئرهای من پرسید اگر تو روبروی حسن روحانی نشسته بودی چه سوالی میپرسیدی. سوال بجایی است و همه کسانی که دستی در رسانه دارند باید از خود این سوال را بپرسند. با شناختی که از کاراکتر دکتر حسن روحانی داریم، طبیعی است با مصاحبه هایی که ایشان تا به حال در صداوسیما انجام داده نه تنها جامعه قانع نشود بلکه هرروز سوالات بیشتری درباره شخص او و عملکردش در اذهان عمومی شکل بگیرد. فارغ از سوالاتی که درباره عملکرد دولت او وجود دارد، نکته ای که برای همه مردم مبهم است نقش روحانی در مسند ریاست جمهوری در مقام مدیر ارشد اجرایی کشور و انگیزه او برای گرفتن این پست مهم از سال ۹۲ به بعد است. لازم است به عنوان یک روزنامهنگار مدعی که به مصاحبههای تلویزیونی رئیسجمهور انتقاد دارم نظر خودم را درباره نحوه مصاحبه با شخصیتی مثل حسن روحانی رئیسجمهوراعلام کنم.
مصاحبه کننده هفته پیش با روحانی که بود
مصاحبه رشیدپور با پرزیدنت کشور یک اشکال بنیادین داشت که متاسفانه کسی به آن توجه نکرد؛ کسی دقت نکرد مصاحبهکننده با روحانی کیست. آقای رضارشیدپور کیست؟ روزنامهنگار؟ مصاحبهگر خوب و متخصص در فن مصاحبه؟ متخصص سیاست و اقتصاد و همزمان فرهنگ و جامعهشناسی؟ مردی بسیار جسور در کار تلویزیونی؟ پاسخ این پرسشهای مرا چه کسی میداند؟ رشیدپور جسور است، مصاحبهشونده را خوب گیر میاندازد اما آیا جلوی دوربین صداوسیما بطور عام و در برابر رئیسجمهور بطور خاص خیلی اختیار دارد؟ او میتواند خارج از اختیاری که برایش نوشته شده مجریگری کند؟ همه میدانیم او یک مجری است که دقیقا طبق چارچوبهای صداوسیما اجرا میکند و حرف میزند و سوال میپرسد(با همه ویژگیهایی که از این رسانه میشناسیم) و اگر رشیدپور جسارتی در اعتماد نو به نقل از برنامههایش دارد قطعا بااجازه است؛ نه چیز دیگر. “اجازهاش را بدهید تا دنیا را به هم بریزم” این را هر مجری و پایگاه خبریی میتواند بگوید. البته رشیدپور کمی صدایش بلندتر است از مثلا مرتضی حیدری اما رشیدپور نه میتواند مثل امید قالیباف در عرصه اقتصاد مصاحبه حرفهای و عمیق کند نه میتواند مثل فرزاد حسنی با نمایشها و اداهای بازیگرانه فضای روانی مصاحبه را به نفع خود تغییر دهد. رشیدپور می تواند خوب شلوغ کند و در سطح، مصاحبههای تند و تیزی از مقامات دست دوم و سوم بگیرد، پیرامون سوژه جَو بدهد و روی آنتن ثابت کند طرفدار مردم و دلسوز کشور است. همه این هنرها خوب و لازم است اما برای مصاحبه با کاراکتر پیچیده ای همچون روحانی کافی نیست. رشیدپور باشخصیتی محترم و با حوصله خوبی که دارد، به مصاحبه شوندهاش حتی اگر یک کشاورز باشد اجازه میدهد همه حرفهایش را بزند و خالی شود اما مصاحبهگری در برابر رئیسجمهور تفاوت اساسی دارد با بقیه افراد و مقامات بدلیل سطح انتظاری که مخاطبان از چنین مصاحبهای دارند.
باید پرسید چرا جامعه مخاطبان(مخاطبان حسن روحانی نه صداوسیما) در آن شب مصاحبه و روزهای قبلش از اینکه رشیدپور قرار است از رئیسجمهور سوال بپرسد ذوق زده شده بود. با همه خوبیها و تواناییهای مورد قبول رشیدپور از نظر مردم عادی(و غیرمتخصص در حرفه روزنامه نگاری و فنون مصاحبه گری) من معتقدم بزرگ، جسور و متفاوت جلوه دادن مجری مصاحبه از روزهای پیش، باعث شد کل اعتماد نو به نقل از برنامه گفتگو با رئیسجمهور از همان ابتدا و حتی پیش از اجرا دچار مفسده و انحراف شود و این دقیقا چیزی بود که مصاحبهشونده زیرکی مثل حسن روحانی دنبال آن میتواند باشد. روحانی آرام و تودار، روحانی احتمالا سپربلای دیگران(و در عین حال مردی عملگرا در پشت پرده) بدش نمی آید بمبهای بزرگی مثل رشیدپور را جلوی چشم مردم خنثی و خود را از پاسخگویی به مطالبات انباشته شده رها(و نه معاف) کند. تاکید میکنم مخاطبان مصاحبههای رئیسجمهور مخاطبان خودش هستند نه صداوسیما به دو دلیل: یکی اینکه جز صداوسیما هیچ رسانه دیگری امکان مصاحبه با رئیسجمهور را ندارد، دوم اینکه صداوسیما در سالهای اخیر با سه بحران درگیر است که بدلیل بدنه سرسخت و مدیران تکبعدی بسختی بتواند از دام این بحرانها رهایی یابد. یکی از این سه بحران هویت قانونی است که آن را باید در نحوه و ساختار اداره و نظارت بر این رسانه جستجو کرد، دیگری بحران مشروعیت بهعنوان رسانهای ملی است(با توجه به جهتگیریهای یکسویه متکی بر سلیقه و فشار عدهای خاص از بیرون و درون صداوسیما و تفکر غیرمردمی و فاصله زیاد محصولاتش از محتوای معقول و درست) و سومی بحران مخاطب که نتیجه دو بحران دیگر است و بحث درباره آن فرصتی دیگر میطلبد. از سوی دیگر، رئیسجمهور حسن روحانی به چند دلیل واضح خود بهتنهایی رسانهای است که میتواند توجه میلیونها مخاطب را مستقل از هر رسانهای به خود جلب کند. دلیل نخست اینکه وی بالاترین مقام اجرایی کشور در مقطعی است که در میانه انتظار مردم برای اصلاح خرابیهای هشت سال سیاه فرقه زنبیلیه بر سرکار آمده و هنوز با مردم و طرفدارانی روبرو است که در انتظار بسر میبرند بلکه تحقق وعدههای او را به چشم ببینند. بنابراین، مجریان صداوسیما باید پیش از هر مصاحبهای با روحانی این نکته مهم را بدانند که او زیربار مطالبات مردم و در فضای سخت و سنگین اداره کشور که در انظار ناکارآمد و ناکام مینماید، برای پاسخ ندادن و بسته نگه داشتن فضای اطلاعرسانی عمومی جلوی دوربین میآید نه برای پاسخ دادن و شفافسازی و از اینکه خود رسانهای مستقل است به نحو احسن استفاده و در بهترین شرایط پاسخگویی به خنثی کردن مجری و رسانه روبرویش اقدام میکند. دلیل دیگر اینکه روحانی بخودی خود یک رسانه مستقل محسوب میشود این است که وی از نظر رودررویی با حریف در گفتگوها و مناظرهها دارای مهارتهایی ویژه است که قابل پیشبینی نیست بنابراین در لحظهای که خودش تصمیم بگیرد تنها با گفتن یکی دو جمله سنجیده حتی از وسط محتوای جلسات سری شورای امنیت ملی میتواند طرف گفتگو را تسلیم و جو مصاحبه را به نفع خود عوض کند. او در گفتگو برای رسیدن به هدف از بیان هیچ سخن محرمانهای ابا نمیکند و به همین دلیل برای گفتگو با حسن روحانی جلوی دوربین تلویزیون باید یک “حسن روحانی” بود. در برابر چنین شخصیتی چه کسی و چگونه باید مصاحبه کند؟ پاسخ دادن به این پرسش سخت است. باید تاکید کنم اگر صدبار دیگر در شرایط سال ۹۲ و ۹۶ قرار بگیریم اقشاری مانند من باز هم به حسن روحانی رای میدهیم بنابراین جملات این یادداشت مرا هرگز به معنای دشمنی، مخالفت یا “پشیمانی” از او تعبیر نکنید.
مصاحبه شونده که بود؟
رئیسجمهور. شیخ حسن روحانی که خود می گوید حقوقدان است و سرهنگ نیست و ما می دانیم او ضمنا سیاستمداری ماهر و در عرصه سیاست بازیگری محافظهکار است که خیلی تمایل ندارد آشکار بازی کند تا بازی او آرامش را از جامعه نگیرد؛ مگر بعضی وقتها که خود صلاح بداند و بخواهد به جامعه نشان دهد چه موانعی برسر راه پرزیدنتی او وجود دارد یا مواقعی که بخواهد به مخالفان خود ضرب شست نشان دهد و قدرتنمایی کند. در چنین مواقعی با سخنانی متفاوت کمی پرده را کنار میزند تا هم مردم اندکی از پشت صحنه را ببینند هم صاحبان قدرت و مزاحمان کارهای او متوجه تدابیر پنهانش باشند. او در چنین مواقعی جملاتی بر زبان میراند که جامعه تشنه شنیدن است اما هرکسی جرات بیانش را ندارد. به دفعات ثابت شده حسن روحانی میتواند ناگهان ذائقه مردم را به سمتی که میخواهد بکشاند و آرامش خیال را از مخالفان خود بگیرد. مثال اخیرش دعوت عامه به نقد بودجه بود و مثال قبلترش اعتراض به دولت تفنگ. و مثال همیشگیش تاکید مکرر بر آزادی فضای مجازی که از بس تکرار کرده مخالفان فضای مجازی در برابر آن و در برابر شبکههای اجتماعی و رسانههای مردمی مستقل از حاکمیت انفعال را پذیرفته، به فحاشی علنی و تشبیه فضای مجازی به سگ و شغال روی آوردهاند. گذرا و خیلی مختصر از کاراکتر رئیسجمهور را نوشتم تا معلوم شود مصاحبهکننده با او تا چه حد باید زیرک باشد و به چه نکات کلیدی توجه و چگونه خود را برای مصاحبه با او آماده کند. حسن روحانی مردی است که همیشه برای مصاحبه آماده است و بدون اینکه به جوسازی “بگم بگم” متوسل شود، طوری دربرابر حریف رسانهای ظاهر میشود که تو گویی میخواهد بگوید اما نمیگوید. او ثابت کرده رسانه را خوب میشناسد و بهطوری که تاکنون نشان داده چندان تمایلی به بازی در زمین اختصاصی رسانههای مکتوب و صداوسیما مگر در موقعیتهای انتخاباتی ندارد. بهتر است بپذیریم تمام انتقاداتی که به تیم رسانهای دولت از سال ۹۲ تاکنون میشود از گوش و چشم رئیسجمهور دور نیست. حقیقت این است که نه آقای رشیدپور نه هیچ مجری دیگری در شرایط فعلی حاکم بر صداوسیما و با توجه به کاراکتر ویژه حسن روحانی قادر نیست با او مصاحبهای کند که در پایان مخاطبان را به رضایت برساند. گارد بسته رئیسجمهور روحانی را بهراحتی نمیتوان باز کرد مگر با ترفندهای کاملا حرفهای پایگاه خبریی و صد البته پس از ایجاد تغییرات گسترده در بدنه و مدیریت صداوسیما. به فرض اینکه هیچ چارچوبی برای مصاحبه کننده از سوی صداوسیما و دفتر ریاستجمهوری تحمیل نشود، چه کسی میداند با شخصیتی مثل حسن روحانی چگونه باید مصاحبه کرد؟ رئیسجمهور با گارد بسته خود در برابر دوربین تلویزیون و بسته نگه داشتن قفل اطلاع رسانی بالاترین مقام اجرایی کشور، میخواهد رضایت چه کسی یا چه کسانی را کسب کند؟ یا میخواهد نارضایتی خویش از چه چیزی را نشان دهد؟ او از انباشته شدن پرسشهای پاسخ داده نشده جامعه چه هدفی را پی میگیرد؟ او طوری رفتار میکند که نه تنها از حربه “بگم بگم” استفاده نمیکند بلکه کاری میکند تا مخاطب مدام به او بگوید: “بگو بگو” و این یکی از امتیازاتی است که رئیسجمهور برای خود ایجاد کرده است اما… .
شیخ حسن روحانی؛ سیاستمدار مطرح سالهای پس از ۹۲ این شرایط و سوءظن های سنگین به خود را درباره کارآمدی دولتش چگونه و چرا بر خود پذیرفته است؟ آیا او درباره قضاوت مردم در حال و آینده وهمچنین به اهمیت قضاوت تاریخ درباره نقش و کارآمدی خود در قوه مجریه کشور پس از پایان ۸ سال ماموریتش نمیاندیشد؟ رئیسجمهور حسن روحانی با اینکه از اهرمها و ساختار ویژه قدرت در کشور، مطالبات عامه مردم، پشت پردهها، فساد گسترده دولت پیشین و همچنین بهم ریختگی ساختار و سامانه مدیریت اجرایی کشور کاملا اطلاع داشت و میدانست کسی که برای ریاست جمهوری جلو بیاید آبروی خود را در معرض خطر گذاشته، چرا و با چه هدفی در خرداد سال ۹۲ و ۹۶ با تدبیر خاص خود همه رقبا را کنار زد، بالاترین رایها را به خود اختصاص داد و بر بالاترین صندلی قوه مجریه نشست؟ قصد او چه بود؟ چه کسی میتواند روبروی او بنشیند و پاسخ این پرسشها را از زبان او بیرون بکشد؟ اگر روزی فضای صداوسیما یا رسانههای مکتوب اجازه دهد این سوالات باید در اولین فرصت از وی پرسیده شود.