به گزارش اعتماد نو، موتلفه بعد از حبیب الله عسگراولادی روزهای متفاوتی را پشت سرگذاشته است، پیران موتلفه که تصور می کردند با فوت حبیب الله اصولگرایان کرسی دبیرکلی جبهه پیروان باز هم در همین حزب باقی خواهد ماند و یکی از مردان حزب جایگزین عسگراولادی خواهد شد اما با رای قاطع اعضای جبهه به باهنر، رویای لیدری خود را بر باد رفته دیدند.
مسیر موتلفه جدا شد
بعد از آن بود که مردان موتلفه، مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند، مسیری متفاوت از تحرکات جبهه پیروان. گرچه به ظاهر در جلسات و تصمیمات این جبهه حضور داشتند اما در چند بزنگاه علنا راه خود را از سنتی ها جدا کرده اند. انتخابات مجلس دهم اولین بزنگاه علنی این جدایی بود. همان روزهایی که مردان سنتی راست گرا در تلاش برای جمع کردن همه اصولگرایان دور یک میز بودند، موتلفه ای ها دور میزی نشستند که یک سوی دیگر آن رهپویان، ایثارگران و پایداری ها نشسته بودند. حتی آن وقتی که این همنشینی با علامت سوال سیاسی بزرگی روبرو شد توجیهشان این بود که برای ایجاد وحدت باید تن به همنشینی داد. موتلفه اما رودست خورد. آن روزی که لیست نهایی اصولگرایان برای انتخابات مجلس علنی شد مشخص شد پیران موتلفه چطور بازی سیاسی را به رقیب نواصولگرا باخته اند، سهم آنها از لیست سی نفره تهران کمتر از حد تصور بود. امری که بعدها حتی بادامچیان هم به آن اعتراف کرد و گفت بخاطر برخی سهم خواهی ها و باج خواهی ها و بخاطر وحدت جریان اصولگرا تن به آن لیست داده اند.
شاید همان رودست خوردن بود که باعث شد در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم موتلفه حتی از نواصولگرایان هم راهش را جدا کند. خیلی زودتر از دیگر اصولگرایان از نامزد ریاست جمهوری داشتن روایت کردند و تاکید داشتند نامزدشان حزبی است. آمده بودند تا طرحی نو دراندازند تا شاید اینبار کارگر افتد. نامزد رونمایی شده از سوی موتلفه ای ها اما آنی نبود که همه اصولگرایان را راضی به جمع شدن گرد او کند؛ مصطفی میرسلیم.
موتلفه اما به جد آمده بود که تا آخر پای نامزد حزبی اش بماند. حتی وقتی سازوکار جمنا رونمایی شد با اکراه با آن برخورد کرد، گرچه در این میان برخی اعضای حزب چون نبی حبیبی دبیرکل و برخی دیگر چون فاطمه رهبر و لاله افتخاری در جلسات جمنا حضور داشتند اما توجیهشان این بود که از سوی حزب مامور نیستند و حضور حقیقی دارند نه حقوقی.
تحرکات زیرپوستی موتلفه در جمنا
تحلیل ها اما روایتی دیگر داشت، موتلفه بازی زیرپوستی دیگری را آغاز کرده بود، از یک سو نامزد حزبی خود را در میدان نگه داشته بود و از سوی دیگر با فرستادن چند سفیر به جلسات جمنا در تلاش برای تبدیل کردن نامزد حزبی اش به نامزد نهایی جمنا بود. نواصولگرایان جمع شده زیر خیمه جمنا اما در حال و هوای متفاوتی بودند، میرسلیم برای آنها آن کاندیدایی نبود که بخواهند توسط او با روحانی به رویارویی برخیزند. شاید همین هم بود که زمزمه ها از گوشه و کنار می گفت موتلفه برای جمنا خط و نشان کشیده است، خط و نشان که اگر میرسلیم در جمع ۱۰ و بعد ۵ کاندیدای نهایی نباشد مسیر خودشان را خواهند رفت. تهدیدی که کارگر نیفتاد و گرچه جمنا بخاطر این قسم ملاحظات هیچگاه اسامی ۱۰ کاندیدای اول را اعلام نکرد اما زمزمه هاتی پشت پرده می گفت میرسلیم در خوشبینانه ترین حالت رده چهاردهم را دارد و شانسی برای تبدیل شدن به کاندیدای نهایی ندارد.
موتلفه مسیرش از جمنا جدا شد، همان روزی که اسامی ۵ کاندیدای نهایی اعلام شد و جای خالی میرسلیم را بین آنها دید. برعهدشان ماندند و نامزدشان را نه تنها راهی وزارت کشور کردند که حتی تا آخرین مناظره هم میرسلیم پا به پای رئیسی و قالیباف در صحنه بود. تماسهای مکرر ذوالقدر در مقام عنصر اصلی جمنا و توصیههای بزرگان قم و جامعتین مانند آیات نوری همدانی، شیخ محمد یزدی، احمد جنتی و موحدی کرمانی، اینبار نتوانست مجموعه بزرگان موتلفه را از راهی که انتخاب کرده بودند پشیمان کند.
ورق به ضرر میرسلیم برگشت
یکباره اما ورق برگشت، درست چهارشنبه ای که آخرین لحظات تبلیغات انتخاباتی به سرعت در حال طی شدن بود ، بیانیه ای به امضای بزرگان موتلفه علنی شد که در آن از انصراف میرسلیم و حمایت از رئیسی روایت می کرد، بیانیه طوری نگارش شده بود که گویا دیدار چند ساعت قبل رئیسی و میرسلیم در مشهد به این نتیجه منتج شده و میرسلیم همچون قالیباف به نفع رئیسی کنار رفته است. اما گویا این بیانیه تصمیمی فراتر از تصمیم حزب بوده است، میرسلیم بلافاصله با انتشار توئیتی این خبر را رسما تکذیب کرد و تاکید کرد تا اخر انتخابات در صحنه خواهد ماند. در صحنه ماند و کمتر از ۵۰۰ هزار رای هم بدست آورد.
افشاگری های میرسلیم آغاز شد
موتلفه دراولین تصمیم برای معرفی نامزد حزبی یک شکست را در کارنامه خود ثبت کرده است، گرچه خودشان می گویند به هدفشان رسیده اند اما گویا میرسلیم مانند آنها نمی اندیشد که این روزها بی پرده و صریح از جمنا و برخی هم حزبی هایش انتقاد می کند و از نقش شان در شکست خود و جریان اصولگرا روایت می کند، به رئیسی می توپد که چراهمنشین تتلو شده و به قالیباف کنایه می زند که اگر به دور دوم می رفت ناگفته هایی را از او علنی می کرد.
به جمنا هم انتقاد دارد و از انتخابات مهندسی شده در استان ها و کمک های یک نهاد نظامی به آن روایت می کند. میرسلیم حتی به برخی همراهان موتلفه ایش نقد می کند که آن بیانیه لحظه آخری را بدون تصمیم شورای مرکزی منتشر کردند و حتی آن را عامل ریزش رایش می داند.
میرسلیم این روزها گویا آنقدر حساب خود را از جمنا و حتی موتلفه جدا کرده که بی پرده نقد کند و حساب پس بکشد. آنقدر که حتی موتلفه در جلسه شورای مرکزی به او تذکر بدهد، و جمنایی ها هم با کنایه بگویند سخنانش موجب خوشحالی رسانه های بیگانه شده است تا شاید اینگونه او را مجبور به سکوت کنند.
چنددستگی در بدنه موتلفه
موتلفه که آمده بود با استراتژی حزبی یک حرکت درست سیاسی را دنبال کند اما متاسفانه این ظرفیت عظیم و انتخاب راهبردی صحیح در حوزه عمل دچار تزلزلهایی شد که برخی ناشی از ضعف سید مصطفی میرسلیم بود و بخشی نیز ناشی از نیروهایی که در شورای مرکزی موتلفه بودند اما ضربان فکر و قلبشان هماهنگ با جمنا بود. چه آنکه از فردای انتخابات برخی خبرها و گزارشها حکایت از اختلاف درونی حزب موتلفه داشت تا جایی که برخی مدعی شدند نامه انصراف میرسلیم از انتخابات با امضای محمد نبی حبیبی و اسدالله بادامچیان صورت گرفته اما با تکذیبیه حزب موتلفه تا حدودی این پروژه خنثی شد.
واقعیت اما این است که پیران موتلفه طی چند انتخابات اخیر از تازه از راه رسیدگان اصولگرا بازی خوردند. بازی خوردنی که نشان داد این جریان سیاسی برای ادامه راه خود احتیاج به نفسی تازه دارد. آنگونه که از شواهد پیداست جوانان موتلفه هم به این نتیجه رسیدهاند. در آینده شاید باید منتظر تصمیمات مهمی در حزب موتلفه اسلامی باشیم.
منبع:جمنا