اعتماد نو : محمدحسین مهدویان کارگدان فیلم «ماجرای نیمروز» که یکی از بهترین فیلم های جشنواره سی و پنجم است .از علاقه اش به تاریخ و سینمای مستند گفت و ایده هایش برای فیلم های بعدیش صحبت کرد.
معمولا به فیلم هایی که با موضوع های سیاسی و تاریخی ساخته می شوند برچسب سفارشی می زنند. این موضوع برای شمایی که فیلم های تاریخی میسازید، اهمیتی ندارد؟
به هر حال تاریج مسئله من است. چه از زمانی که مستند می ساختم و چه از زمانی که فیلم سینمایی ساختم. همیشه دوست داشته ام راجع موضوع های تاریخی فیلم بسازم.
به تصویر کشیدن آن روزها کمی مشکل است و به سختی مجوز ساخت فیلم های آن دوران صادر می شوند. فیسمازانی که تجربه زندگی در آن دوران را دارند هم کمتر سراغ اتفاق های سیاسی آن روزها میروند…
می دانم که ساختن فیلم راجع به آن برهه حساس سیاسی سخت است و حتی اگر اجازه ساخت فیلمی از آن دوره را بدهند، ساخت فیلمی که راوی آن دوره باشد برای فیلمساز کار بسیار سختی است. برای من هم راحت نبوده و به سختی به دست نیامده است.
درمورد فضای مستندگونه در بازی و کارگردانی فیلم هاتان بگویید؛ آیا تحت تاثیر فیلمساز خاصی هستید یا بوده اید؟
نمیتوانم بگویم از فیلمساز خاصی الهام یا الگو گرفته ام اما سابقه فیلمسازی مستند من و علاقه ام به سینمای مستند تاثیرش را در فیلمسازیم نشان میدهد.
فضاسازی آن روزها سخت است. برای فرار از فضاسازی دهه ۶۰ تصاویر بسته تر و دوربین نزدیک به صحنه هاست؟
اینها پیشفرضهایی است که به فیلم «ماجرای نیمروز» ربطی ندارد. فیلم را باید طوری که ساخته شده تحلیل کرد که آیا تصمیم کارگردان به نفع فیلم بوده یا نه؟ این یک پیشفرض است و به نظرم در مورد فیلم من درست نیست.
برای نزدیک شدن به واقعیت آن سال ها چه در ظاهر و چه در محتوا چه کردید؟
به هر حال ما پژوهش زیادی داشتیم. همکاران من تحقیق کردهاند؛ آرشیو عکس دیدهاند و اصالتسازی کردهاند تا صحنه ها اصیل باشند. برای ساخت فیلم های تاریخی و درآوردن صحنه و لباس و ایجاد زندگی در فیلم، فرآیند اصالتسازی لازم است…
چهقدر به مخاطب فکر کرده اید؟
فقط به مخاطب فکر کردم. منظورم از فکر کردن به مخاطب لزوما گیشه نیست، هرچند فکر میکنم «ماجرای نیمروز» در گیشه هم موفق خواهد بود. تجربه جشنواره نشان داد که تماشاگرها فیلم را دوست داشتند و احتمالا باز هم استقبال خواهند کرد. به عنوان فیلمساز منظور من از فکر به مخاطب این است که کسانی که فیلم را می بینند، پس از اتمام فیلم از تماشای آن پشیمان نباشند و در طول فیلم از تماشای آن لذت ببرد. چگونگی ورود تماشاگر به سالن سینما وظیفه مارکت است. تماشاگر باید به سالن بیاید و بعد از تماشای آن لذت ببرد. من با تماشاگرانی که فیلم را ندیده اند، کاری ندارم و منظورم آنهایی هستند که فیلم را تماشا میکنند. اینها دو مسئله جداگانه هستند: اول متقاعد کردن تماشاگر برای خرید بلیت و آمدن به سالن که وظیفه فیلمساز نیست اما اینکه تماشاگری که توی سالن، تا آخر فیلم را تماشا کند؛ از دیدن آن پشیمان نشود؛ غرق در دنیای فیلم شود و تماشای آن لذت ببرد وظیفه فیلمساز است و من به این موضع فکر کرده ام.
ظاهرا درگیری آخر، ساعت ها طول کشیده اما در فیلم سریع از آن میگذرید…
فیلم از جایی، برش می خورد به بعد از اتمام درگیری…
شخصیتی که جواد عزتی نقشش را باز میکند، سعید امامی است؟
شخصیتهای فیلم، ما به ازای بیرونی دارند و بر اساس واقعیت شکل گرفته اند اما سعید امامی در آن مقطع تهران نبوده و اصلا درگیر ماجراهای سیاسی نبوده است.
و برای فیلم بعدی چه ایده ای دارید؟
ایده های مختلفی توی ذهنم است و واقعا نمیدانم سراغ چه موضوعی خواهم رفت و چه شکلی کارگردانی خواهم کرد. موضوعهای تاریخی و موضوع های روز در ذهن دارم و فکر نمیکنم باید همیشه فیلم های تاریخی بسازم…
منبع: آنا