هر چه بر روی زمين است دستخوش فناست. و ذات پروردگار صاحب جلالت و اكرام توست كه باقی میماند
الرحمن(۵۵) / ۲۶ و ۲۷
امروز سالروز درگذشت مردی است که در بیست و چند روز مانده به فوتش به گونه ای وصیت نامه خویش را نوشته که می شود با خواندن آن با جنبه های زندگی این بزرگ مرد تاریخ ایران آشنا شد. مهندس مهدی بازرگان در بیست و دو سال پیش در شرایطی که برای درمان به سوییس رفته بودند دار فانی را وداع می گویند و چه قدر می تواند برای یک کشور دردناک باشد که بیش از درک فردی بزرگ او را از دست دهد.
مردی که به غایت به اعتقادات، خانواده خویش و درستکاری پایبند بوده است و در کنار این،سال های بسیاری از زندگی خویش را در عرصه سیاست سپری می کند و زمان های بسیاری دوری و تبعید و زندان و خانه نشینی را به جان می خرد. این دین اندیش نواندیش عمر خودرا در سیاست نه برای مطامع دنیا بلکه برای اعتقادات خویش گذرانده است وقتی می توانست سال ها بر مسندی مهمی چون ریاست جمهوری و یا نخست وزیری تکیه زند، بر عقاید و باورهای خویش اصرار ورزید و حاضر شد خانه نشین شود اما کاری را نکند که از نظرش اشتباه است. ما در اینجا قصد تحلیل وقایع آن دوران را نداریم بلکه صحبت ما پیرامون پایفشاری آن بزرگوار بر عقایدش است.
وقتی که خاطرات انقلاب را مرور می کنیم ایشان جز نزدیک ترین افراد به امام راحل و از تاثیر گذارترین افراد در پیروزی انقلاب به عنوان یک چهره علمی و مذهبی بوده اند. از علم صحبت می کنم چرا که ایشان ثابت کرده اند در زمانی که هنوز خیلی از مفاهیم سیاسی در جامعه ما جای خود را باز نکرده بودند، فردی تشکیلاتی و همیشه یکی از ارکان حزبی کشور به شمار می آمدند از زمان جبهه ملی یکی از پایه های تشکلاتی و فکری این جبهه و بعد ها از پایه گذاران یکی از احزاب دیرین کشور یعنی نهضت آزادی بوده اند.
هر چه در ابعاد دانش سیاسی و بینش عمیق مهندس مهدی بازرگان از علم و ایدیولوژی های این شخصیت سیاسی صحبت کنم باز هم به اندازه پایبندی ایشان به مضامین اخلاقی خود نمایی نمی کند. وی برای این که همسرش از غذای دولت استفاده کرده بودند پولش را پرداخت می کند و یا چون حقوق استادی خود را دریافت می کردند حقوق دومی بابت دیگر مسولیت ها دریافت نمی کنند و معتقد هستند مگر این مردم چند بار باید به یک نفر حقوق بدهند.
به حق می توان او را یک سیاستمدار اخلاق مدار دانست!
از خاطرات تلخ دوران حضور سیاسی مهدی بازرگان در کشور می شود به ناتمام ماندن نطق ایشان در مجلس و توهین نماینده ها به وی اشاره کرد چیزی که در سال های اخیر به نسبت کم شاهد آن نبوده ایم، از سخنرانی سید حسن خمینی یادگار امام تا نطق نیمه کاره علی مطهری فرزند شهید مطهری، که اگر در آن موقع نسبت به آن قانون شکنی و بی حرمتی به مردی چون بازرگان سکوت نمی شد، پس از گذشت این همه سال از انقلابی که با مضامین بلندی چون جمهوریت اسلامی، استقلال، آزادی، برابری و عدالت همراه بوده است را نمی دیدم.
اما چه سود که بیست و دو سال از فوت ایشان می گذرد و تاریخ هیچ گاه به عقب باز نخواهد گشت و فقط می توان از یادداشت ها و سخنرانی هایشان ایشان را بازشناخت. اولین مسئولیت این بازشناسی با احزاب و رسانه ها است، احزابی که خود مرامنامه هایی دارند که سی سال پیش اندیشه های مهندس بازرگان بوده است و نکته جالب توجه می تواند این باشد که ایشان چگونه از زمان خود جلوتر بوده اند.
بنده معتقدم که گام نخست خواندن وصیت نامه ایشان و بعد سخنرانی ها و سپس کتابهایشان است. برخی از این کتاب های چنان به مسایل و اندیشه هایی از دین مبین اسلام و مسایل اعتقادی اشاره دارند که می توان به راستی مهندس بازرگان را یک اندیشمند بزرگ و شاید پدر نواندیشی دینی در ایران دانست.
فکر می کنم در آخر بد نباشد چند سطری از وصیت نامه ایشان را با هم مرور کنیم:
“وصيت من اين است كه نه آخرت و قيامت را نفی و فراموش كنيد و نه روزی رسان و آفريننده خودتان را كه برای جهان غير او صاحب و گردانندهای قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان، دروغ و خيال نباشيم، او هم دروغ و خيال نمیتواند باشد.
اينك كه دنيا و زندگی در مجموعه و متوسط، ناخشنودی و ناراحتی و زيانكاری است و جريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاريها و سختيها يا توسعه ظلم و فشارهاست، بايد سعی كنيم در عوض، آخرتمان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت، آباد و خشنود كننده باشد.”
روحش شاد و یادش گرامی باد!