من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنائی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر میافشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح میخوانم»
این بخش از سروده فریدون مشیری دوشنبه شب در تالار ایوان شمس به شیوایی از زبان مردی بیان شد که مردان و زنان بسیاری از دوست و آشنا و همکار و فامیل دور هم گردآمده بودند تا نیمقرن خدمت و تلاشش را برای اعتلای فرهنگ و تاریخ ایران زمین قدرنهند.
✅دکتر ناصر تکمیل همایون که دکترای تاریخ و جامعهشناسی را در فرانسه گرفته و پیشنهاد بورسیه شدن در دانشگاه سوربن را در عوض بازگشت به خاک عزیز وطن رد کرد و هنوز پای در خاک وطن نگذاشته راهی زندان شد تا بیاموزد که خط قرمزهای رژیم را باید رعایت کند و او با داشتن دو مدرک دکتری از دانشگاهی معتبر در سطح جهانی نخواست بیاموزد که سبک زندگیاش مطابق خواست دیگران باشد و بر سر آرمانهای خود ماند و رنج برد و ماند و موی سپید کرد و شعارش این بود: «من نوگل این باغم، اگر تشنه دهم جان، حاشا که به باغ همسایه گریزم.»
از دکتر تکمیل همایون بسیار گفتند و هرسخنران از زاویه نگاه خود او را وصف کرد اما آنچه آن مرد مصدقی از خود گفت شنیدنیتر بود. از کودکی و جوانی و میانسالیاش هرچه گفت شیرین بود و درسآموز و آنچه بیش از همه گفتههایش به دل نشست همانا وطندوستی او و ریشه در خاک داشتنش بود که این روزها باید چون دری کمیاب به جستجوی این «ارزش معنوی» پرداخت و آن را پرورید.
✅از ویژگیهای استاد آن بود که درب اتاقش به روی دانشجویان و پرسشگران باز بود. دورترین خاطره نگارنده از ایشان به سال ۱۳۷۰ مربوط است. آن گاه که در مرکز پژوهشهای صدا و سیما به تحقیق پیرامون مدارس خارجی در ایران مشغول بودم و به دلیل کمبود منابع مکتوب به تاریخ شفاهی و مصاحبه رویآور شده بودم و از طریق روانشاد دکتر محمود بروجردی با دکتر تکمیل همایون آشنا شدم و گفتوگوی با ایشان و شنیدن خاطراتشان جزئی از مستندات آن پژوهش شد و بعدها هر وقت توفیق دیدار نصیب میشد سراغ نتیجه کار را میگرفتند که نزد صدا و سیما ماند و هیچ نسخهای از آن را به پژوهشگر ندادند. ✅بعدها در دوره اصلاحات که تب شکلگیری نهادهای مدنی تند شد و زنانی از فارغالتحصیلان تاریخ قصد تشکیل انجمن زنان پژوهشگر تاریخ را با اهل تاریخ به مشورت گذاشتند، دکتر تکمیل همایون برخلاف بسیاری از مخالفخوانها کاملا مثبت با این قضیه برخورد کرد و امید و نویدها داد و پس از آن هم پس از تاسیس این انجمن هماره حامی بود و حامی ماند و فراموش نمیکنم سخنرانیشان را در اولین مجمع عمومی انجمن ایرانی تاریخ که از انجمن زنان پژوهشگر تاریخ به عنوان نهادی پیشگام در این حوزه و به عنوان اولین انجمن تاریخ در کشورمان نام بردند و کاش همه تاریخ دانان و تاریخپژوهان چون ایشان شرط انصاف به جای میآوردند و تاریخیگری را پاس میداشتند تا حقایق تاریخی به دست فراموشی سپرده نشود و تلاشها در حد و قدر خود شناخته و شناسانده شود.
✅هرچند برگزار کنندگان این نکوداشت فراموش کردند نام انجمن زنان پژوهشگر تاریخ را در کنار دیگر نام ها، در مجلس مردانه ارجمندی که مهیا کردند، حک کنند اما لوح سپاس و هدیه این انجمن در کنار دیگر یادگارها به دست استاد رسید تا مراتب قدرشناسی شاگردان مکتب تاریخ را فارغ از جنسیتشان شهادت دهد.
عمر استاد دراز باد